آریاآریا، تا این لحظه: 13 سال و 4 ماه و 28 روز سن داره

من و پسرم آریا

سومین سالگرد تولدت مبارک

1392/8/19 10:53
نویسنده : مریم
3,202 بازدید
اشتراک گذاری

به نام خدای خوبم 

جانم ، پسرم

بارها و بارها گفته ام و باز می گویم که تولد تو، تولد دوباره من بود نه از این باب که همه کودکی های پشت سر گذاشته ام را با تو به تکرار بنشینم ، نه برای اینکه همه خواسته های کودکیم را در تو به حقیقت بپیوندم، اگر چه بازگشت من به دنیای کودکی به واسطه تو ، خالی از لطف نیست چه بسا در همه کودکی هایی که با هم می کنیم و همه قصه های رنگارنگی که می خوانیم به حق، کسی که بیشترین لذت را می برد منم و نه تو!

اما دلیل خیلی بزرگ تری وجود دارد برای این گفته ام

عزیزِ مادر !

اعتراف می کنم زمانی که سرخوشانه و بدون تأمل تو را خواستم و خدا این موهبت را در حق من و پدرت روا داشت و ما رو مزیّن به نام " پدر و مادر" کرد ، هنوز نمی دانستم که با این خواستنم چه بار مسئولیت سنگینی را برای خود خریده ام!

از خواسته بدون تأملم پشیمان نیستم و خدای پاکان زمین و آسمان را شاکرم که به واسطه تو! ما را به بازگشت و استوار ماندن در جاده اصلاح و تربیت، ترغیب کرد

امیدِ مادر !

وجودت تولد دوباره من است از آن سان که واسطه هدایت همواره منی

تولد دوباره منی در تمام لحظاتی که به دنبال یافتن و فهمیدنم

خوشحالم ، تو دریچه نور باز شده به سمت قلب منی

پیامبر زندگی من،  که پیام مبدأ هستی را در گوشم دوباره زمزمه کردی

آرزویم روسفیدی من و پدرت است، آن زمان که در صحرای محشر در محضر خدا ایستاده و باید پاسخگوی امانتش باشیم که آیا خوب امانت داری بودیم یا نه؟


 مدتها قبل حدیثی خونده بودم :

امام صادق ـ عليه السّلام ـ مي‌فرمايد: «وقتي كودك سه ساله‌ شد به او امر كن 7 بار «لا اله الا الله » بگويد و وقتي كه به سن سه سال و هفت ماه و بيست روز برسد بايد به او ياد دهيد كه هفت بار «محمّد رسول الله» بگويد و در چهار سالگي هفت مرتبه «صلّي الله عليه و آله» را تكرار كند و در 5 سالگي اگر كودك راست و چپ خود را تشخيص داد او را در برابر قبله قرار داده و به او سجده نمودن را بياموزيد... و وقتي به 7 سالگي رسيد او را به نماز خواندن فرا خوانيد»

( متأسفانه 26 ذی القعده -فردای روز بزرگ دحو الارض - تولد قمری آریا جان رو برای این مسئله از دست دادم )

هر چه به روزهای سومین سالگرد تولد پسرک (12 آبان ) نزدیک می شدیم شاهد خود مختاریها و لجبازی ها و بهانه های جدیدتری از آریاجان بودم با خودم می گفتم : بعید می دونم این لجبازی که من می بینم به این خواسته ام تن بده و به راحتی قانع بشه برای گفتن 7 بار ذکر " لا اله الا الله " و کلی در این باره فکر کرده بودم که به چه صورتی متقاعدش کنم؟

گاهی به فکرم می رسید که این هفت بار رو به سه قسمت تقسیم کنم یعنی سه تاش رو صبح بگه - سه تاش رو عصر و یکیش رو شب

گاهی می گفتم بهتره براش اون پرایدی که خیلی دوست داره رو بگیرم و ازش بخوام در ازای گفتن اون 7 بار یه جایزه بگیره

و ...

همه چیز رو به خدا و امامی که این سفارش رو کرده بود، سپردم. بعد از نماز ظهر دعای توسلی خواندم و از همه بزرگواران خواستم که همه ما را به راه راست هدایت کنه و کمکم کنه تا امانت دار خوبی باشیم و در آخر هم خواستم که برای انجام این کار من رو یاری کنند

مهمونی تولد با حضور بستگان پدریش به خوبی انجام شد ، فقط اینکه بیشتر مراحل مراسم تولد از آخر به اول شد . وقتی مهمون ها یکی یکی اومدن و ما همگی منتظر اومدن پدر بزرگش بودیم ، اصرار داشت که هدیه ها رو باز کنه و دیگه کم کم داشت بداخلاق می شد که من فارغ از همه اصول گفتم : مادر ایرادی نداره برو هدیه هات رو باز کن

یعنی قبل از فوت کردن کیک و حتی عکس گرفتن و... پسرم همه کادوها رو یکی یکی آورد وسط پذیرایی و با شوق باز کرد و راستش اهمیتی ندادم به رسم و رسوم تولد و بیشتر شاد بودن آریا مدنظرم بود

پسرکم در تمام طول تولد برای خودش کِل می زد و می خندید و یا به اتاقش می رفت و با اسباب بازیهای جدیدش همراه با دختر عمه اش بازی می کرد

آخرای مهمونی بود ، بعد از صرف شام، رفتم پیشش در حالیکه توی اتاقش به تنهایی بازی می کرد

بدون مقدمه گفتم : آریا بگو لا اله اله الله

و تکرار کرد بسیار شمرده و بلند، مرتبه های ششم و هفتم رو برای ذوق بیشترش می گفتم مامانی من خوب یاد نگرفتم حالا به من یاد بده یه بار به من بگو تا خوب یاد بگیرم و اون شمرده و بلند تکرار کرد

گفتم : مادر می دونی لا اله اله الله یعنی چی ؟

گفت: یعنی چی ؟

گفتم: یعنی فقط یه دونه خدا هست - خدا فقط یکیه

و به این صورت بدون هیچ مشکلی این مسئله که برام خیلی اهمیت داشت انجام گرفت

و اینها همه از لطف پروردگارم است


 

کیک تولدش بعد از مخدوش شدن

این هم اولین نمونه کار هنری یک مادر کاملا بی هنر

متأسفانه فرصت نشد پست تولد رو قبل از فرا رسیدن ایام محرم درج کنم

تولد مربوط به یک شب قبل از ماه محرم هست که طبق نظر خودم و پدر عزیز آریا جان خیلی ساده و در حد یک میهمانی برگزار شد

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (33)

سيران
14 آبان 92 10:49
ای جونم آریا . مبارکش باشه تولدش ، و انشالله زیر سایه پدر و مادر تو خوشی و سلامتی و با شادی بزرگ و بزرگتر بشه .


ممنونم سیران جونم- همچینین ساینای عزیزم
مامان محمدمهدی
14 آبان 92 11:08
سه سال مادری کردن های شما مبارک باشه.الهی گل پسر قدردان شما مادر خوبش و پدر گرامیش باشه که اینقدر در راستای تعالیش زحمت میکشید.
اثر هنریتون که خیلی قشنگه ظاهرش ولی من دقیقاً نفهمیدم چیه این اثر؟یه نوع دسره؟ چه مزه ایه؟


ممنونم عزیزم
این ژله است معروف به ژله خورده شیشه
یه سرچ کن کاملا متوجه میشی
آیدا مامان ویهان
14 آبان 92 11:36
وای تولد گل پسرمون رسیده. مبارکه مبارکه. خوش به حال آریا با این مادر و پدر نمونه.
اثر هنریت هم خیلی خوبه آفرین. به نظر منم رسم و رسوم مهم نیست اون شادی و خشوحال بچه ها هست که مهمه.


وای آیدا ما در مقابل شما استاد بزرگ نمی تونیم اسم هنر رو حتی بر زبون هم بیاریم
ممنونم عزیزم که سر زدی
امیدوارم شما هم هر روز شاهد پیشرفت های ویهان عزیز باشید
مامان آريا
14 آبان 92 12:27
تولدت مبارک آریاجون
مریم؛ چه متن قشنگی نوشتی و از همه مهمتر چه حدیث پرمحتوایی. ممنون،‌ حتما استفاده می کنم...
الهی آریاجان در پناه خداوند و سایه شما همیشه سالم و سلامت باشه


عزیزم چقدر دلم برات تنگ شده بود
چرا نیستی؟
ممنونم عزیزم
انشاء اله آریای شما .
نرگس مامان طاها و تارا
14 آبان 92 13:14
واي واي واي خيلي بدم خيلي بدم خيلي بدم.باور كن تولد آريا يادم بود،اصلا هي مي گفتم تولد يكي هست فقط ...خر شدم ديگه شرمنده
تولدش مبارك.سه سال گذشت...
چه رويايي


چیه ؟ چه خبره ؟ نرگس حالت خوبه ؟
بابا من پست روهمین امروز گذاشته بودم
مگه قراره تاریخ تولد همه بچه ها ر حفظ باشی؟
کی همچین انتظاری داره؟
من همین الان نمی دونم تاریخ تولد دسته گل های تو کی هست ؟
ای بابا این حرفها چیه به خودت زدی
حسابی ناراحت شدما دختر
ممنونم عزیزم که سر زدی
مامان آوینا
14 آبان 92 13:39
سلام عزیزم
تولد گل پسرت مبارک ایشاله همیشه جشنهای شادی و موفقیت و تولدهاشو و عروسی اشو بگیری
از طرف من روی ماهشو ببوس


وای ممنونم نعیمه خیلی دلم برات تنگ شده بود
مریم مامان محمدرضا
14 آبان 92 15:09
تولد گل پسرت مبارک
همیشه به شادی خانم هنرمند.
منم همین ژله رو دروست کردم که ضایع نشم جلوی بچه ام ...........


ای جانم مریمی نمی دونم چقدر دوست دارم
انشاء اله محمد رضا سال دیگه توی تولدش حسابی شاده و خوشحالت می کنه
شهره مامان مینو
14 آبان 92 21:16
تولد گل پسر خوشگلمون هزار بار مبارک باشه و چه خوب مادر و پدری هستید شما ها... من این حدیث رو نشنیده بودم. و الان دیگه دیره.و امیدوارم که همه رو سفید باشیم پیش خدا...


ممنونم شهره جون که سر زدی
انشاء اله
مریم
15 آبان 92 1:09
وای ...
سه سالگی!

تبریک میگم عزیزم


چقدر خوب که این حدیث رونوشتی. منم این حدیث رو خیلی جاها خونده بودم ولی حالا که نزدیک سه سالگی محمده اصلا یادم نبود بازم ممنون که یاداوری کردی


ممنونم خیلی خوشحال شدم اومدی
خوشحالم باعث یادآوری شد
نیلوفری
15 آبان 92 8:47
عزیزمممممممم
ماشالا چقدررررر آقاتر و بزرگتر شده مریم...

مریم یادته روزای اولی که باهم آشنا شده بودیم چقد آریا کوشولو بود؟
واقعا چقدر زود می گذره... شایدم برای من که مادر نبودم زود گذشت و برای تو دیر!

در هر صورت با دیدن عکسای آریا همیشه و همیشه حس ِ خوبی بهم دست میده مریم

خودت میدونی آدمی نیستم که الکی از چیزی تعریف کنم! ولی واقعا آریا رو دوست دارم و دوست دارم اگه روزی فرزند دار شدم شبیه آریا باشه


نیلوفررررررررررررررر عاشقانه اون قلب مهربونت رو دوست دارم
واسه همینه که نمی تونم ازت دل بکنم و ازت بی خبر باشم و همه جوره دوستت دارم
انشاء اله به حق این ماه محرم و صاحبانش به زودی دامن شما هم سبز بشه
نیلوفری
15 آبان 92 8:49
سه سالگیشم مبارکت باشه

ایشالا جشن فارغ التحصیلیش و بگیری ؛ جشن عروسیشو بگیری...

دوستتون دارمممم


خیلی خیلی خیلی ممنونم
نیلوفری
15 آبان 92 8:49
خانم جان شما خیلی هم هنرمندی

من هنوز موفق به درست کردن این ژله خوشگلو خوشرنگ نشدم!




نه هنرمند که نیستم البته اگر وقت و پولش مهیا باشه شاید کم کم هنرمند هم بشم ( چشمک)
نرگس مامان طاها و تارا
15 آبان 92 14:06
آخه مريم آريا براي من خيلي خاص ِ.قيافه معصومشو كه مي بينم كلي حال مي كنم.براي همين يادم بود كه متولد آبان هست.برا همين انتظار داشتم روز تولدش بيام تبريك بگم.
راستي هنرمند شديو....ژله موزاييكي...كار اول..عالي بود دختر.



ممنونم عزیزم
یادم نمی ره که پارسال سر تولدی که برای طاها و تارا گرفته بودی باهات آشنا شدم که بتونم از کارهایی که انجام داده بودی استفاده کنم و یاد بگیرم
نه بابا کو تا هنرمند شدن
خواهش می کنم عزیزم
مامان پریناز
15 آبان 92 15:10
عزییییییییییییییییزم تولدت مبارک مرد کوچک....الهی 120 سال زیر سایه مامان و بابات سلامت زندگی کنی

چه کار خوبی انجام دادی مریم...بذار ببینم منم میتونم لا اله الا الله از زیر زبونش بکشم!!


مرسی زهرا جوووونم
همچنین پریناز شما
موفق باشی
مامان پریناز
15 آبان 92 15:11
اینقدر هم هی نگو بی هنر بی هنر ...هنر مگه به ژله درست کردنه فقط؟؟یکی از بزرگترین هنرها ،هنر برقراری ارتباط صحیح با دیگرانه که تو سرشار از این هنری


وای زهرا هندونه اش خیلی سنگین بود ، بگیر منو (چشمک)
مرسی امیدوارم این طور باشه
مريم مامان آريا
16 آبان 92 12:33
تولدت مبارک عزيز دلم
آفرين به اين مامان خوب و معتقد
اي کاش اينارو قبلا گفته بوديم من هم براي آريام انجام ميدادم
درحاليکه بعيد ميدونم اون راه بياد


سلام مریمی
الان هم دیر نشده - انجامش بده ضرر نداره اصلااااا
شما هم تو یه زمانی که می دونی سرحاله انجام بدی
یه چند روزی هم همین جوری خودت تو خونه راه برو و هی بگو لا اله اله الله تا بشنوه از چند روز قبلش
می تونی براش یه پاداش کوچولو هم تعیین کنی
مطمئن باش خدا خودش کمک می کنه - شکی نیست که ما بخوایم به فرمان خدا و اولیای خدا عمل کنیم و اونها یاری گر ما نباشن
رها
16 آبان 92 13:39
تولدت مبارک کوچولوی ناز من سلامت باشی همیشه عزیز دلم ایشا... عکس کیک فارق التحصیلیت و اینجا ببینیم آریای خوشگل
معصومه
16 آبان 92 21:30
تولد سه سالگیت مبارک آریا جونم
ایشا...120ساله بشی عزیزم
خاله جون کار هنریت خیلی عالی شده به خودت اعتماد داشته باش


ممنونم عزیزم که سر زدی
چشم حالا که شما گفتی به خودم اعتماد می کنم(چشمک)
آدرس وبلاگ پارسا رو بذار یادم رفته
علامه کوچولو
16 آبان 92 21:45
سلام بانو
عزاداریهاتون قبول التماس دعا
امشب به یاد علی اصغر علیه السلام کوچولوی نازت رو ببوس


سلام
ممنونم که به من سر زدید
عزاداریهای شما هم همین طور
چشم می بوسم - شما هم .
فاطمه
17 آبان 92 15:03
ای جان خوشمل حاله تولدت مبارک

ایشالا بهترین آینده رو داشته باشه



ببخشید دیر اومدم


ممنونم عزیزم
انشاء اله شما هم آینده درخشانی در پیش رو داشته باشی
مامان روشا
18 آبان 92 10:08
اولین عکسش رو تو کامپیوترن ذخیره می کنم این قدر این بچه ماشالله ناز و آقا افتاده خدا حفظش کنه آمین

تولدش هزار بار مبارک باشه ان شاالله زیر سایه پدر و مادرش جشن شادی های زیاد زیاد زندگیش رو بگیری...

خیلی از حدیثی که گذاشته بودی لذت بردم من که سه سالگی رو از دست دارم اما بقیه رو ام شالله انجام می دم

می گم این چیزهارو زودتر بگو ما هم فیضی ببریم خوب

در ضمن خانوم بی هنر ژله فوق العاده عالی شده مزه اش هم که حتما همین طور بوده غذا چی پختی؟؟؟؟؟(مردم از فضولی)


عزیزم ممنونم از این همه لطفی که به ما داری
از صمیم قلبم آرزو می کنم همه بچه ها عاقبت به خیر و موفق و سربلند باشند در زیر سایه پدر و مادر
درباره حدیث خوب شناختم از دوستان چون کامل نیست نمی دونستم که چه واکنشی برای گفتنش نشون می دن
الان هم دیر نشده همین امروز و فردا براش اقدام کن
خدای احد و واحد بخیل نیست و برای ذکر لا اله اله الله این کوچولو هر زمانی که باشه خوشحال میشه

راستش برای تولد هزینه زیادی نکردم و بسیار مختصر بود همچینن اصلا وقت و مرخصی نداشتم شام رو خیلی ساده " خوراک بندری " گذاشتم همین
وفا
18 آبان 92 18:57
نفر اخر شدم هی هی هی !
اولا تولدش هزار تا مبارک باشه و وجودش پر برکت باشه هر جا که هست .. ا ن شالله مرد بزرگی بشه و پدری خوب و مهربون برای بچه هایی سالم و صالح
کیکشم که مک کوئینیه !!!!!!! به به به
ازون ژله هام دلم می خواد خیلی خوشگل شده اوووووف
الان این بی هنریته وای به حال باهنریت !!
تازه شما گوشه هایی از هنرتون رو اینجا رو می کنید من ساده رو بگو هر کار مسخره ای می کنم فرتی توی وبلاگم می نویسم بس که ندید پدیدم !! هی هی هی


سلام
ممنونم عزیزم - همچنین پارسا جان
دیگه عادت کردیم از آخر اول شدنات هم خودش یه هنره هههههه
نه واقعا در هر چی اغراق کنم در این بی هنریم اغراق نکردم
خدا کمک کنه کم کم کارای هنری دیگه ای هم رو خواهیم کرد (چشمک)
مادر(رادین و راستین)
20 آبان 92 14:36
سلام مریم جون برای سه سال و نه ماه ...... خدا قوت دستت درد نکنه همه چی عالی بوده ........... هزار آفرین به شما که هدفت از مراسم تولد شادی بچه ها و آریا جون بود..... همیشه شاد و سلامت باشید
مریم
پاسخ
ممنونم خواهر جان مرسی که سر زدی می دونم که خیلی سرت شلوغه پس خدا قوت
سارا
21 آبان 92 0:16
سلام مریم جون تولد گل پسرت مبارک باشه (البته ببخشید با تاخیر) انشاالله همیشه سالم باشه و سعادتمند دنیا و آخرت
مریم
پاسخ
سارای عزیزم فقط می تونم بگم یه جور خاصی برای عزیزی جوری که حتی خودت هم فکرش رو نمی کنی
مهرنوش مامان مهزیار
21 آبان 92 10:14
عزیزم به سلامتی مبارک باشه. البته با تاخیر.
مریم
پاسخ
سلام ممنونم عزیزم مرسیییی
مرجان
24 آبان 92 21:56
به سلامتی انشالله عاقبت به خیر بشه
مریم
پاسخ
ممنونم که سر زدید مرسی همچنین فرزند شما
مامان بردیا
29 آبان 92 11:11
ببخش دیر اومدم سر زدم وتولدش رو تبریک بگم خیلی درگیر بودم مهم لذت بردن اریا هست وبس که شما هم همه تلاشتون رو کردین مبارکش باشه الهی 100ساله شه
مریم
پاسخ
مرسی عزیزم خیلی خیلی ممنون انشاء اله شما هم هر روز شاهد بالندگی بردیا جان باشی
مامان سارا...(دردونه جون)
29 آبان 92 19:26
مریم
پاسخ
ممنونم سارای عزیزم
سمیرا مامان آنیتا
2 آذر 92 14:58
خجالت کشیدم که آریا سه ساله شده و من اونقدر گرفتار بودم که یادم نبود تبریکی بگم و شادباشی ببخش دوستم آریای قشنگم باور دارم که با وجود این مادر ، تو مردی خواهی شد بهتر از برگ درخت .. بهتر از آب روان .. و بی صبرانه دلم میخواهد باشم و مردانگی هایت رو ببینم .. عزیز سه ساله
مریم
پاسخ
عزیزم سمیرا جان ممنونم - خجالت چرا ؟ من هم مدتیه از تو بی خبرم کاش آدرس وبت رو می ذاشتی ، آخه ندارمش ممنونم و امیدوارم همین بشه که گفتی نه به واسطه من ِ مادر بلکه عنایت خداوند و انشاءاله که آنیتا هم باعث سربلندی شما خواهد شد
فاطمه مامان صبا
3 آذر 92 17:53
تولدش مبارک پسرک شیطون باهوش
مریم
پاسخ
مرسی فاطمه خانووووووم شیطون که هست ولی باهوشش رو نمی دونم
عقیق
22 دی 92 18:55
لا حول ولا قوه الا بالله العلی العظیم ماشاءالله پسرت خیلی نازه،حتما یه صدقه برای سلامتیش بده تولدش هم البته با تأخیر مبارک باشه،ان شاءالله که سرباز امام زمان باشه.ان شاءالله که سالیان سال زیر سایه پدر و مادر شاد و تندرست باشه، خیلی خوبه که تا این حد مقید به انجام آداب دینی هستین،خوش به حالتون،ان شاءالله خدا توفیقات روز افزون عنایتتون کنه.برای ما هم دعا کنید. ژله تونم خیلی خوشگل شده.
شینیون
6 بهمن 95 22:55
سلامت و موفق باشید