از شیر گیرون ( گذشت از روزهای زیبا و تکرار نشدنی شیر دادن )
همه لحظات بودن تو رو حتی از اولین روزی که حس کردم اومدی هیچ وقت فراموش نمی کنم به خوبی یادم هست که یه روز صبح بیدار شدم و متوجه شدم س ی ن ه هام به طرز عجیبی بزرگ شدن یادم هست روزی که صبح زود بیدار شدم و با شوق تست کردم ببینم خبری از تو هست یا نه ؟ و تمام دو دقیقه ای که می بایست صبر می کردم که مشخص بشه تمام تنم می لرزید و وقتی مثبت شد به وضوح متوجه شدم که ضربان قلبم دو برابر شده - تند تند میزد - پاهام سست شده بود و نمی تونستم روی پام بایستم اینقدر خوشحال شده بودم که نفسم بند اومده بود با اینکه هیچ دوره انتظاری برای اومدن تو تا قبل از اون نداشتم و تو با اولین خواستن اومدی یادم هست اولین باری که توی بیمارستان توی اتاق عمل دیدمت و صدای گ...
نویسنده :
مریم
14:01