آریاآریا، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 3 روز سن داره

من و پسرم آریا

من عاشق این عکسم

1391/10/4 13:23
نویسنده : مریم
883 بازدید
اشتراک گذاری

من عاشق این عکسم چون یه جورایی خیلی خنده داره خنده

الهی قربون اون نشستنت برم مادر  با اون سر و وضع شلخته ات نیشخند

آریا و پسر خاله

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (20)

سارا مامان آرام
4 دی 91 13:55
وای عزیزدلم خیلی عکس خوشگلیه خیلی


ممنونم عزیزم - آره و خیلی هم خنده داره هههههه
فهیمه مامان سینا
4 دی 91 14:32
خیلی عکس قشنگیهمنم با بعضی عکسها واقعا خندم میگیره...الهی همیشه خندون باشه پسر ناز


مامان جوجه طلا
4 دی 91 15:52
چقدر ناز افتاده خیلی هم خوشگله

قربونت برم خاله جون.


هههههههه آره خیلی باحاله این عکسه
مرسی که اومدی مامان پارمیس گلم
فاطمه
4 دی 91 23:42
الهی
چه بامزه شده
ببوسش آجی


مرسی خواهر کوچولوی من
نيلوفري
5 دی 91 11:43
سلام مريم جونممممممممممم

عزيزم شما ني ني وبلاگي شدي ديگه متوجه نميشم كي آپ ميكني

قربون آرياي قشنگ و مهربونم بشممممممممم


نیلوفر عزیززززززززززززززززززم خوشحالم که اومدی
نیلوفر پشیمونم اومدم نی نی وبلاگ چه کنم ؟
مامان ریحان عسلی
5 دی 91 11:44
تلگراف داری


تلگراف ؟ متوجه نشدم
مهرنوش مامان مهزيار
5 دی 91 12:57
واي چه عكس باحالي. من عاشق اين عكسا هستم.


عزیزم ممنونم خواهر خوبم
وفا مامان پارسا
5 دی 91 16:29
مریم تو الان باید به من ادرس بدی؟؟؟؟!!!!! .. رفتم تو قهر حالابیا و درستش کن


فاطمه
5 دی 91 19:30
آجی واسم دعاکن
فردا اولین امتحان ترممونه
اینم بوس واسه آریا



حتما آبجی گلم ایشاء اله خیلی خوب از پسشون بر میای
شهره مامان مینو
6 دی 91 1:06
ای خداااااا....نگاه شیطونت رو قربون...ایضا اون پایی که گذاشتی رو چرخ کمکی....


ممنونم شهره جون - قربون اون ریز بینیت
مامان ریحان عسلی
6 دی 91 10:10
تو منوی کاربری قسمت ارتباطات زیر پرسش و پاسخ نوشته نی نی تلگراف اونو باز کن آدرس منو که دیدی کلیک کن و تلگرافمو بخون حالا هنوز نی نی وبلاگو کشف نکردی از اینجا خوشت نیومده ؟
مامان پریناز
7 دی 91 13:34
راستی یه وقت پولاتو خرج نکنی پسرمو ببری سلمونی هااااااااااااا
برا پسلم


آره می دونم خیلی شلخته اش کرده اما سلمونی ها خوب کوتاه نمی کنن این سری می برم آرایشگاه زنونه
مامان سارا...(دردونه جون)
7 دی 91 17:18
ای جان قربو خنده ی شیرینت خاله جون


ممنونم خاله عزیزم
بهشاد(مادر رادین و راستین)
9 دی 91 3:34
ماشالله
عزیزم با اون خنده اش

مریم جون ... آه ...
جنوب و اون خانه های ویلایی بزرگش که به راحتی بچه ها می تونن توش بازی کنن ... دلم تنگه

اینجا تهران آپارتمان ها کوچیک وسیله ها زیاد... طفلی بچه ها نمی تونن بازی کنن.


عزیزم بهشادم
اون آه رو من هم می کشم چون من هم آپارتمان نشین هستم و تازه اون هم رهنی
ولی به لطف خدا خاله های آریا و مامان بزرگ آریا(مادری) همه خونه های ویلایی بسیار بزرگ دارن که ما جهت فراغت بال آریا و خودمان سعی می کنیم مرتب پنج شنبه جمعه ها بریم تا بازی کنه
آره می دونم واقعا زندگی توی آپارتمان اون هم تهران خیلی سخته
راستش من بوشهر رو به تهران ترجیح می دم یعنی عطاش رو به لقاش می بخشم
ایشاء اله تنتون سلامت باشه

آیدا مامان ویهان
9 دی 91 11:03
ای جونم اریا. فکر کنم اریا همون معجون مایکل رو خورده همش موهاش بلند میشه هههههه


وقتی اومدی اون متن خوش آمد گویی رو که دیدی
جدا اون متنه چه به درد بخور هست هااااااا
چه عجببببببببببب یادی از ما کردی بعد از یک ماه بی وفا خانوم
موهاش که خیلی شلخته شده باید تا قبل از تولدش یه فکری کنم
مامان كسري
9 دی 91 13:59
مواظب خودت باش پسر خوشكل نيفتي
خيلي عكست با مزه و قشنگه


باشه خاله مواظب می باشم (همیشه وقتی بهش می گم مواظب باش می گه: می باشم)
سمیرا مامان آنیتا
10 دی 91 10:32
عزیزم
هزار ماشالا به خودش و پسرخاله اش .. دوستای خوبی میشن برای هم


مرسی
آیدا مامان ویهان
11 دی 91 7:13
خوب باید تنبیه میشدی
من میومدم میخوندمت اما چیزی ننوشتم یعنی عصبانی بودم.


یعنی الان دیگه عصبانی نیستی ؟ خدا رو شکر )
فاطمه مامان صبا
16 دی 91 4:42
واااااااااای قربونش برم داری میفتی که خاله جون
گلبرگ
20 دی 91 16:51
یعنی باید این پسره رو خورد