آریاآریا، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 7 روز سن داره

من و پسرم آریا

بازیها

1392/2/31 11:17
نویسنده : مریم
806 بازدید
اشتراک گذاری

اینها چند بازی هست که غالباً همه باهاش آشنا هستن و ما خیلی وقته انجام می دیم، جهت ثبت در وبلاگ آریاجون و پیشنهاد به دوستانی که تا به حال انجام ندادن می ذاریم اینجا


چند تا وسیله کوچولو و متنوع از لحاظ جنس رو انتخاب می کنیم ، می تونه هر چیزی باشه حتی چند تا دو نه نخود و لوبیا و ... یعنی تلفیقی از همه چیز خوراکی - غیر خوراکی - پوشیدنی - اسباب بازی و ... ، همه رو می ریزیم توی یک کیسه، ما اینها رو انتخاب کردیم

بچه چشمهاش رو می بنده و دست می کنه توی کیسه و قبل از اینکه بیرون بیاره ازش پرسیده میشه به نظرت اونی که برداشتی چیه ؟

و بعد از اینکه درست حدس زد شما کلی هیجان بهش تقدیم می کنید و احتمالا اون هم مثل پسرک ما بعد از در آوردن هر کدوم باهاش بازی می کنه و می ره سراغ بعدی


  سه تا شی ء رو انتخاب می کنیم و به بچه نشونش میدیم و اسمهاشون رو بلند باهم میگیم، بعد روشون رو می ذاریم ، اون وقت دست روی یکیش می ذاریم و می پرسیم به نظرت زیر این یکی چیه ؟ و بچه باید فکر کنه و بر اساس اون تصویری که توی ذهنش سپرده درست جواب بده، می تونیم تعداد این اشیاء رو بیشتر کنیم که سخت بشه و نیاز به دقت دیداری بیشتری داشته باشه

مثل همین بازی، یه بازی دیگه ای هست که از مامان روشای عزیز یاد گرفتم، توی اون دیگه لیوان روی اشیاء گذاشته نمیشه، چند تا شیء مثلا پنج تا رو، روی زمین می ذاریم و بچه با دقت نگاهشون می کنه و اسمهاشون رو می گه، بعد ازش می خوایم چشماش رو ببنده، وقتی بست ما یکی از اون اشیاء رو بر می داریم و می گیم حالا چشمهاتو باز کن و بگو کدوم یکی نیست ؟ مامان کدوم یکی رو برداشته؟ و بچه باید با توجه تصویری که قبلا از همه اشکال توی ذهنش ثبت کرده فکر کنه و بگه کدومش نیست

این بازی هم بسیار هیجان انگیز- کاربردی و جالب هست


روی هر کاغذ یا تابلو ، چند تا نقطه می کشیم و از بچه می خوایم که نقاط رو به هم وصل کنه ، هم تمرینی هست برای رسم خطوط صاف ، هم دقت کردن ، هم دست ورزی هم یاد گیری اشکال برای بچه هایی که هنوز اشکال رو یاد نگرفتن چون این جوری با وصل کردن نقطه ها اون شکل بدست میاد توی ذهنشون می مونه، برای بچه هایی مثل آریا که اشکال رو می دونن هم کاربردش آشنا شدن با مبحث ضلع هست

این نقطه رو می تونین به شکهای مثلث ، ذوذنقه، لوزی ، مربع، مستطیل و ... رسم کرد ، یا میشه حتی همون نوع ساده نقطه بازی باشه ، فعالیت سرگرم کننده ای هست


مدرسه بازی :  من آریا رو روی یکی از صندلی هاش می شونم و روی یکی دیگه اش هم یکی دو تا از عروسکهای محبوبش و بعد بسته به چیزهایی اون روز به ذهنم خطور کنه من به عنوان معلم چیزهایی می گم که اونها باید جواب بدن و آریا بیشتر زمانی که عروسک هاش جواب بدن خوشحال میشه گاهی هم با عروسک هاش رقابت می کنه که زودتر از اونها جواب بده
باید یه خورده شوخی و مسخره بازی هم چاشنیش کنی با عروسکها و با پاسخ های الکی عروسکها بچه رو بخندی و هم چنین ترغیب کنی که اون جواب درست رو بگه

انشاء اله این بازی رو با جزئیات یه روز دیگه می ذارم


سخن تا نپرسند لب بسته دار

گهر نشکنی تیشه آهسته‌دار

نپرسیده هر کو سخن یاد کرد

همه گفته خویش را باد کرد

به بی دیده نتوان نمودن چراغ

که جز دیده را دل نخواهد به باغ

سخن گفتن آنگه بود سودمند

کز آن گفتن آوازه گردد بلند

چو در خورد گوینده ناید جواب

سخن یاوه کردن نباشد صواب

دهن را به مسمار بر دوختن

به از گفتن و گفته را سوختن

                                         نظامی گنجوی

خیلی تلاش می کنم به اینی که نظامی گفته عمل کنم، خیلی نصیحت خوبیه


تا مدتی نیستم

اتاق عمل - بیهوشی - استراحت در خانه

چیزی نیست نگران نباشید بعداً می گم

حلال کنید هر چه دیدید از ما

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (19)

مامان
31 اردیبهشت 92 10:06
ممنون مریمی، عالی بود
ان شاء الله خیره


خواهش می کنم عزیزم
انشاء اله ، روزهای سختی خواهد بود
فهیمه مامان سینا
31 اردیبهشت 92 10:15
یه پست خیلی عالی
آفرین به شما و آریا گل
مام نقطه بازی و اون اشیای تو پلاستیکو کمو بیش انجام دادیم اون مخفیه خیلی باحال بود
حالا کجا میخواین برین؟؟چرا نیستی؟؟کجایی؟؟میرین مسافرت؟؟


خواهش می کنم، نه بابا، شما که خودت استادی عزیزم
جایی نمی خوام برم ، خونه هستم
مامان روشا
31 اردیبهشت 92 10:19


مثل همیشه بازی های خوب و سنجیده و مطابق سن بچه گذاشتی واقعا کیف کردم و لذت بردم بازی اول و دوم خیلی عالیه زیاد با روشا بازی می کنیم اما بازی سوم واقعا محشر بود و در اولین فرصت حتما امتحان می کنم.

از مدرسه بازی هم خیلی خوشم اومد اما نفهمیدم عروسک های آریا چجوری حرف می زنن و جواب می دن خانم معلم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

از شعرت هم لذت بردم.. ممنون دوست همه فن حریف من

راستی کجایی تا چند وقت؟؟؟؟؟

نمی گی ما چیکار کنیم بدون تو؟؟
هی دوست داری غیب شی آخه؟


زهرا جون ممنونم از اینهمه لطفت، امیدوارم بتونم قدردان حضور شما باشم، شما دوست خوب منی
عزیزم به جای اون عروسک ها خودم حرف می زنم با زبان عروسکی
جایی نمی خوام برم خونه هستم
آیدا مامان ویهان
31 اردیبهشت 92 10:39
وای چه بازیهای با مزه ای. حتما انجام میدم البته اگه ویهان همکاری کنه.
ای خانوم کجا کجا؟


خوشحالم خوشت اومد عزیزم- نوشتم کجا دیگه !
مامان آوینا
31 اردیبهشت 92 10:40
عزیزم خیلی جالب بود
پسر ماهتو ببوس
نگران نباش ایشاله خیر هست
تو و پسرت قوی هستید از پس هر موقعیتی خیلی خوب بر می آیید
خیلی دلم برات تنگ میشه به محض اینکه اومدی خبرمون کن
زود زود با سلامتی


حتما عزیزم - مرسی از لطفت خیلی ممنونم گلم
آوینای جیگرم رو ببوس
آیدا مامان ویهان
31 اردیبهشت 92 10:42
یادم رفت در مورده شعرت نظر بدم. من برعکس این شعر با حرف نزد مشکل دارم. از بچگش همین که بی خودی حرف نباید زد رو شنیدم برای همین ادم کم حرفیم و راز نگهدار.
حالا می بینم خیلی هم خوب نیست که: سخن تا نپرسند لب بسته دار


اتفاقا این یک خصلت خیلی خیلی عالیه آیدا
سعادت دنیا و اخرت توشه و آرامش در زندگی
آیدا مامان ویهان
31 اردیبهشت 92 10:46



بخند
مریم مامان محمد رضا
31 اردیبهشت 92 10:52
چه بازیهای عالی من با محمدرضا از امروز شروع میکنم.

امیدوارم هرجا هستی و میخوای بری صحیح و سالم و سلامت باشید.


ممنونم مریم جونم - مرسی از دعای خیرت- انشاء اله شما هم سلامت باشید
نغمه(مامان کسری و نیکا )
31 اردیبهشت 92 13:54
خیلی پست عالی بود خیلی ازش ایده گرفتم مامان هنرمند

وای مریم جون چی شده نگرانم کردی من یه مدت نتم قطع بود زود بیا بگو خدا کنه که چیز مهمی نباشه عزیزم


خواهش می کنم گلم- قابلی نداشت
نه چیز مهم و خطرناکی نیست بعداً می گم (چشمک)
مامان پریناز
1 خرداد 92 2:22
تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد
وجود نازکت آزرده گزند مباد

نگران نباش همه چی حله


مرسی عزیزم
نیلوفری
1 خرداد 92 9:33
سلام مریم جونمممممممممممم

چی شده عزیزدلم؟؟؟؟؟

خدا سلامتی بده ایشالاااااااااااااااااااا

امیدوارم به زودی ِ زود سلامتی خودت رو بدست بیاری مهربونم

دوستت دارممممممممممم




عزیزم چیزی نیست ، اومدم وبلاگت ولی نمیشه نظر گذاشت
منم خیلی دوستت دارم و همیشه به یادتم
هستی مامان آرشیدا
1 خرداد 92 10:57
مریم جون آریا ماشااله خیلی بزرگ و ناز شده


وای هستی جووون ، کجا بودی نبودی عزیزم؟
مرسی که بهم سر زدی گلم
آرشیدات رو ببوس
مامان روشا
1 خرداد 92 11:23
برات کلی انرژی مثبت فرستادم

دوباره بیا و سر حال و قبراق مثل همیشه

منتظرت هستیم


زهرا من خوشحالم برای داشتن تو
خیلی خوبی
.آزی.
1 خرداد 92 15:15
مریم جون بلا دور باشه. امیدوارم هر چه زودتر سلامت بشی و برگردی.


ممنونم آزی- انشاء اله
فهیمه مامان سینا
1 خرداد 92 17:38
مریم مواظب خودت باش دوستم ...
ایشالا زودتر سرپاشی و بیای با پستهای آنچنانییییییی


حتماً (بوس)
ارغوان
1 خرداد 92 23:45
ایشالا چیزی نباشه منتظریم برگردین ... آریا جونو ببوسید


ممنونم ارغوان - مرسی که سر زدی گلم - خیلیییییی ممنونم
فاطمه
2 خرداد 92 12:58
سلام چند وقته نتم قطع بود آبجی جونم عکسای خوبی از آریای خوشگل من گذاشتی مرسی گلم راستی آبجی واسه موفقیت من تو امتحانام دعام کن زیاد یه دنیا دوستتون دارم.هم آبجی گلم هم آریای خوشگلم
رعنا
4 خرداد 92 12:00
بازیهاتون قشنگه مریم جان ما هم خیلی از این بازیها میکنیم ولی تا الان متاسفانه وقت نکردیم تو وبلاگ بزاریم
مامان اشکان
4 خرداد 92 19:19
مریم جون بازی ها خیلی جالب بود ممنون. عزیزم امیدوارم چیز مهمی نباشه.. به هرحال هرجا هستی سالم باشی و سایت بالا سر پسر گلت برقرار باشه. امدی حتما خبرم کن