همه آنچه پسرم در دو سال و نیمگی هست - شماره هفت
پسرم در دو سال و نیمگی دیگه می تونه به راحتی سه چرخه اش رو برونه و هدایت کنه
دو ماهی بود که شروع کرده بود به تمرین کردن و این سه چرخه نسبتاً سنگین رو از یک سالگیش داشت که تا قبل این اون سوار می شد و ما هل می دادیم
توی دو ما اخیر که دیگه می دیدیم به راحتی پاهاش به رکاب می رسه بسیار تشویقش کردیم که پا بزنه، یه کوچولو زور می زد و بعد گریه می کرد و می گفت نمی تونم و از ما می خواست که هلش بدیم ، اول یه کوچولو اندازه ای که چرخش حرکت کنه هل می دادیم با پا و در حالیکه اون فکر می کرد ما هنوز داریم آروم هلش می دیم خودش پدال می زد و بعد وقتی خودش رو به تنهایی می دید شاد میشد و غافل گیر میشد، میگفتیم ببین مامان تونستی ! خودت اومدی تا اتاقت ، برای تشویق بهترش بیشتر توی کوچه می بردیم که اصطعکاک فرش و موکت رو نداره و راحت تر حرکت می کنه و این بسیار کمک کرد که بیشتر تلاش کنه و مطمئن بشه که می تونه
و الان بعد از گذشت یک ماه به راحتی می تونه سه چرخه رو هدایت کنه - بارها پدرش گفته بود براش دوچرخه بخریم از اونها که چرخ کمکی داره و من مخالفت کرده بودم - چون می دونستم روندن دوچرخه بسیار راحت از سه چرخه هست به خاطر حالت قرار گرفتن پدالهاش و گفتم آریا یه سه چرخه داره هر زمانی که به خوبی با سه چرخه اش کار کرد و حسابی استاد شد بعدها براش دوچرخه می گیریم الان وقت سه چرخه هست، دلیل دیگرم هم این بود که دوست ندارم همیشه وسیله ها قبل از خواستن های بچه فراهم شده باشه- گاهی بچه باید مدتی در آرزوی داشتن وسیله ای باشه و بعد بدستش بیاره تا ارزشش براش روشن باشه و قدرش رو بدونه
شاید خیلی بچه ها توی سن پائین تر سه چرخه رو رونده باشن ، اما با توجه به شناختی که ما از آریامون داریم این موفقیت برامون خیلی اهمیت داره
پسر ما در دو سال نیمگی خیلی بهتر توی محیط های بازی به سمت وسیله های بازی می ره
به نظر می رسه صبوری ما در زمانیکه به فضاهای بازی می رفت و فقط نگاه میکرد و اگر بچه ای نبود ، سوار سرسره می شد و خیلی محتاط و اینکه آزاد می ذاشتیم اگر ترجیح می داد به جای بازی با وسیله ها به درخت ها و گل ها و گیاه ها توجه نشون بده و یا بدوه و با مردم صحبت کنه ، نتیجه داده و به خوبی من رشد آروم شخصیتش رو می بینم
هر چند شخصیت محتاطش رو هنوز حفظ کرده و از این بابت همچنین ناراحت هم نیستیم اما خوب می بینیم که الان سعی می کنه بره بین بچه ها و از پله ها بره بالا و بشینه و سر بخوره بیاد پائین
اینها برای خیلی ها خنده دار هست ولی برای ما که همیشه باید نظاره گر نظاره پسرمون به وسیله ها می شدیم ، یه پیشرفت و خوشحالی هست
و حالا از اینکه در این مورد هم اعتماد به نفس خوبی پیدا کرده خوشحالیم و از اینکه در بازی هاش توی فضای بیرون مراعات دیگر بچه ها رو می کنه گاهی که به اندازه کافی از وسیله ای استفاده کرده ، راضی میشه بلند بشه تا بقیه هم استفاده بکنن در حالیکه در مقابل بچه هایی بودن که دو تا وسیله رو همزمان در انحصار قرار داده بودن و حاضر نبودن اون رو به کسی بدن
و البته خوشحالیم که اگر هنوز از وسیله استفاده نکرده و کسی بخواد اون رو ازش بگیره ، نمی ذاره و محترمانه سعی در حفظ وسیله می کنه
پسر ما در دو سال و نیمگی شیطون شده ! یعنی دیگه الان داره این پسر بودنش رو کم کم بهمون نشون میده اما همچنان فوق العاده احساساتی و حساس و اشک لب مشک تشریف داره - یعنی اصلا غرغرو نیست ولی اگر بفهمه مامان و بابا ناراحتن ازش، اون وقته که یکی باید بیاد لب و لوچه آویزونش رو جمع کنه
پسرم در دو سال و نیمگی هنوز به صحبت کردن با مردم و ایجاد رابطه با بقیه در محیط های خارج از خانه علاقه داره و دوست داره رابطه ایجاد کنه