وقت خواب
ساعت 11:30 شب
رو به پدر ِ پسر : من چون صبح کمی زود تر از شما پامیشم می خوام برم بخوابم، شب به خیر
دو دقیقه بعد چراغی که پشت سرم خاموش می شود و پدر و پسری که ملحق می شوند
پسر در رخت خواب خود ورجه وورجه می کند و گاهاً لگدی می اندازد بر اندام جفتمان
پسر : می خوام بیام پیش مامانی بخوابم
مادر: بیا
پسر: دست حلقه بر گردن مادر می اندازد آنچنان که بازدمش ، دم مادر می شود و می گوید مامان خیییییییلی دوستت دارم بعلاوه چند ماچ آبدار ِ محکمِ صدا دار ِ آدم بیهوش کن !
مادر: منم دوستت دارم عزیزم ، بخواب مامان
پسر: مامانی من خیلییییییی دوستت دارم اندااااازه مورچه !
مادر : (در حالیکه سعی می کنم از پُکی خندیدن جلوگیری کنم ) خیلی لطف می کنی ممنونم (مورچه!)
پسر: من مامان و بابام رو خیلییییی دوست دارم
مادر : ما هم شما رو خیلی دوست داریم عزیزم
پسر: مامانی یه گوسفندی زده به ماشین بابا ، داغونش کرده
مادر : بله مامان
پسر : مامان اون سایه چیه ؟
مادر : سایه میز و صندلیه ، بخواب عزیزم ، شبت به خیر
پسر : مامان گـذا می خوام
مادر : غذا می خوای ؟
پسر : نـــه ! گـــذا می خوام
مادر : بریم بیسکوئیت و شیر بخوری ؟
پسر: نــه نمی خوام
مادر : مگه گرسنه ات نیست ؟
پسر: نه نیست
مادر: بخوابه دیگه ! شبت به خیر ، خوب بخوابی
پسر : مامان! مامان!
مادر: سکوووت
پسر: دست ها حلقه بر گردن مادر، بیهووووش
توضیح نوشت : آقای گوسفند عبارت است از اشخاصی که گواهینامه ندارند ولی ادعا دارند، گواهینامه ندارند ولی با سرعت می زنند به ماشین مردم که گوشه خیابون پارکه ! و البته که داغونش می کنن!