آریاآریا، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 4 روز سن داره

من و پسرم آریا

همه فکرهای دم دمای آخر سالی

1391/12/26 12:55
نویسنده : مریم
545 بازدید
اشتراک گذاری

الان که اینجا نشستم من هستم و فکر کلی کار نکرده که نمی دونم آیا میشه تو همین دو سه روز مونده به پایان سال انجام بشه یا نه

امروز رو که از قبل آقای همسر رزرو کرده واسه تعویض آب آکواریوم و شستن تراس و سر و سامون دادن به حمامی که آب می ده بیرون

می مونه سه روز دیگه

اصلا فکر نمی کردم کارهام و خریدهام همه بمونه واسه این سه روز آخر و الان کلی کلافه ام و طبق معمول هممش تقصیر این آقای همسره با این اداره اش عصبانی

مامانم اصرار کرده که من و بابات تنهاییم تو هم که پدر شوهر و مادر شوهرت رفتن تهران، بیا امسال سفره ات رو اینجا بندازتا دور هم باشیم ، اون وقت نه اینکه من خیلی هنر مند هستم خیر سرم ، اصلا نمی دونم سفره هفت سین چی توش می ذارن ، البته فکر نکین از این بابت افتخار می کنم ها ، خودم که واقعا ناراحتم از این بی هنریم اما خوب از اونجایی که بنده هنوز در عنفوان جوانی به سر می برم و به قولا ماهی رو هر وقت از آب بگیری تازه است، با خودم عهد بستم دیگه از امسال به بعد یه تکونی به خودم بدم و برم سراغشون و امتحان کنم هر چیزی که می بایست تا به حال متحان می کردم و یاد می گرفتم

قبلا هم گفتم تا مجرد بودیم که خواهر زحمت سفره هفت سین رو می کشید و توی این چهار سال ازدواج هم می نشستیم پای سفره هفت سین مادر شوهر

اما امسال می خوام خودم حتما سفره رو آماده کنم می دونم که یه چیز ساده در میاد اما خوب واسه شروع بد نیست

اینجا تو شهر ما گاهی بعضی خانواده ها سفره هفت سین می اندازن از این ور تا اون ور و علاوه بر هفت سین هر چیزی که نشونه برکت باشه توی سفره شون می ذارن از نان گرفته تا باقلا و ماهی بزرگ تازه صید شده و یه سبزه خوش بو به نام مووورد و دیگه عکس کسایی که پارسال بودن و امسال نیستن و یا اینکه در خارج از کشور زندگی می کنن


دیگه الان تو فکر اینم که کی این لوازم سفره رو خرید کنم و همچنین کفش و لباس برای آریا و چهار تا خرت و پرت برای خودم و همسری که دم عیدی مثل این فلک زده ها نباشیم ، خیر سرمون هر دو تامون کارمندیم هر کی نفهمه فکر می کنه چه خبره و اگر این شکلی ما رو زیارت کنن هیچ فکری به ذهنشون نمی رسه جز اینکه واه اوه اینها چقدر خسیسن ان و یا چقدر بی فکرن و همیشه شلخته پلخته می گردن و به خودشون نمی رسن ، باز هم همش تقصیر آقای همسره که امسال واقعا برای خونه وقت زیادی نذاشت البته خوب واقعا سرش شلوغ بود

اما من همین الان مونده به سال جدید باهاش شرط کردم که بببین کار اداره هیچ وقت تمومی نداره و اگر این روال زندگیمون باشه یه وقت به خودمون میایم و می بینیم که سنی از مون گذشته و همه آرزوها به دلمون مونده ، پس باید امسال رو برنامه ریزی کنیم و واسه زندگی کار کنیم نه واسه کار زندگی

برنامه بریزیم در این سال و من یه سری علاقه مندیهایی که دلم می خواد براشون وقت بذارم رو تعیین کنم و اون هم همین طور و بعد براشون وقت بذاریم ، وقت ها تقسیم بشن طوریکه وقتی سال تموم میشه بتونیم چهار تا کار مورد علاقه انجام شده رو تو کارنامه اون سالمون داشته باشیم

مثلا من خودم فکر می کنم دیگه باید رانندگی رو یاد بگیرم ضمن اینکه خیلی هم دلم می خواد برم شنا

همسری هم می دونم برنامه استخر رو می خواد برای امسالش به صورت مداوم داشته باشه

شاید خیلی ساده و کوچیک باشه و برای دوستای اهل هنر خنده دار ولی برای من پختن کیک الان شده آرزو و می خوام در سال جدید تا دلم می خواد کیک بپزم و دیگه اینکه خیلی هم دوست دارم اگر بشه توی کارای هنری اول برم سراغ ویترای - همیشه دوستش داشتم


چند تا برنامه واسه رسیدگی به امورات معنی و اخروی در این سال جدید انشاء اله مد نظر هست که دیگه واسه اینکه ریا نشه نمی نویسیم نیشخند ولی این برام از همه اونهایی که گفتم مهمتره و خدا کنه دیگه امسال پشت گوش نندازم نگران


دیگه اینکه خیلی دلم می خواست امسال می رفتیم آتلیه و چند تا عکس از آریا می گرفتیم و به علاوه یه عکس خانوادگی که این کار رو هم سال تموم شد و انجام نشد

به این کارهای کوچیک اما مهمی که مدنظرم بوده و انجام نشده که فکر می کنم اینقدر از خودم ناراحت می شم که نگو ، به نظر خودم این بی برنامگی خودم بوده .

به این نتیجه رسیدم که نباید منتظر کسی یا چیزی باشم ، امسال همه چیز رو آماده  می کنم و نوبت رو هم می گیرم بعد به آقای همسری می گم و می ریم


برای نوه ها هم یه فکری به ذهنم رسیده ، یادمه بچه که بودم قلک داشتیم و پول پس انداز می کردیم و وقتی پر می شد با کلی ذوق می شکوندیمش

با توجه به اینکه سن نوه هامون همه طوری هست که عقلشون به این کار می رسه و می دونم ذوقش رو می کنن ، می خوام برم این چند تا بوستانی که گل های باغچه می فروشن و گلدان های سفالی خوشکل خوشکل میارن و بعضا دیدم که قلک های سفالی رنگی به شکل حیوانات مختلف هم دارن ، به تعدادشون قلک های سفالی بخرم و همراه پول عیدی شون بهشون عیدی بدم و تشویقشون کنم به پول پس انداز کردن و می گم سال آینده همین موقع قلک هاشون رو بشکنن ببینن چقدر توی این یک سال پول پس اندازه کردن

البته می دونم مبلغ اندکی می شه و نمی شه به عنوان پشتوانه حساب کرد اما ذوق این کار مهمه که می دونم براشون هیجان انگیزه

اگر فرصتی بشه حتما از سفره هفت سین و قلک های خریداری شده عکس میارم به علاوه هر چی عکس مونده از امسال آریا


پی نوشت : داشتم فکر می کردم نقطه پر رنگ امسال خانواده ما چی بود که بیشتر از همه حائز اهمیت بوده؟ هوووووم خوب فکر می کنم : ادامه تحصیل آقای همسر ، خیلی خدا رو از این بابت شکر می کنم و به خاطرش خوشحالم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (13)

گلبرگ
26 اسفند 91 13:20
بابا ما که مثلا خانه دار هستیم و مثل شما وقت مون پر نیست، هنوز خریدی نکردیم.
جون خودمون تهران زندگی می کنیم و مرکز شهر و با کلی مرکز خرید...
ما اصولا به علت سنگین بودن سنگ همسر مهربان از وقتی مزدوج شدیم از تمام دنیا عقب هستیم
خدا عاقبت مون رو به خیر کنه


اصولاً همه تقصیر ها به گردن این شوهر هاست ، یعنی ها کلا هر کار عقب مونده انجام نشده است ، تقصیر این شوهر هاست
مامان پریناز
26 اسفند 91 15:51
انشالله از این سه روز حسابی استفاده کنی

هدیه نوه ها خیلی عالیه



واقعاً زهرا به نظرت هدیه نوه ها خوبه ؟ شوهرم یه کمی نظرم رو تغییر داد ولی به نظر خودم بد نیست همراه با مبلغی اون ها رو بهشون بدم
نرجس خاتون، مامان طهورا خانوم
26 اسفند 91 17:07
یعنی چی حمومتون آب میده بیرون؟
از کجاش اب میده بیرون؟
مردم چه حموما دارن!


ای خواهر درز بین کاشی ها از بین رفته و از کف حموم نمی دونم چه جوری به کف راهرو آب میده و موکت اون قسمت همیشه نمناکه
فهیمه مامان سینا
26 اسفند 91 19:35
ای بابا مریم تو هم مثل خودمی

منم تا تو خونه بابام بودم خواهر بزرگم سفره هفت سینو میچیند ...الانام که خونه خودمم چی بشه که سفره بچینم چون اگه هم بچینم باید وسطاش سفره رو جمع و جور کنم که بریم سفر!!
چه ایده خوبی واسه نوه ها...منم یادم میاد 10 ساله بودم داداش بزرگم بهم قلک سفالی داد توشو سه ماهه پر سکه کردم ...هنوزم هست خونه بابام کسی جرات نداره بشکنتش
منم یه سری کارام مونده که فک کنم همون 2 روز آخر بتونم انجام بدم...ای بابا


شوهرم می گه سکه تو قلک کوزه ای سفالی ، سبزک می زنه البته چون اینجا هوا رطوبت داره ، اونجا که مادرت اینها هستن رو نمی دونم ، ولی به نظر من همه لذت قلک به شکوندنشه ولی خوب شما که تو بچگی نشکوندیش حالا هم نگه اش دار تا سینا بزرگ بشه اون این لذت شکوندن قلک بچگیت رو ببره
مادر(رادین و راستین)
27 اسفند 91 2:42
مریم جونم
با این جمله ات کلی موافق هستم
((به این نتیجه رسیدم که نباید منتظر کسی یا چیزی باشم))
هزار آفرین به خودت برس و از روزهای زندگیت لذت ببر.
در اولین فرصت هم خواهر یا برادر آریا جون رو بیار......برات دعا می کنم.


آره - تا الان همش منتظر موندم همه چیز مهیا بشه تا اون کار مد نظرم رو انجام بدم می بینم فایده نداره و بعد فقط حسرتش به دلم می مونه
خواهر یا بردار آریا ؟ کیه که بدش بیاد اما ...
مامان روشا
27 اسفند 91 9:10
ایده قلک خریدنت عالی بود ما یه قلک واسه روشا خریدیم از این توفیق های اجباری، خلاصه تا هرشب جیب مارو خالی نکنه راضی نمیشه منم راضیم چون بهتر از چرت و پرت خریدنه

شاید منم این ایده تو بدزدم حتما عکس بزار خوشحال میشیم ببینیم
منم هنوز برای سفره هفت سین کاری نکردم البته قراره یکی واسه روشا با کاردستی های خودش درست کنیم یکی هم برای خودمون که فقط سفره روشا تقریبا آماده اس
خودمون هم که ....


وای چقدر خوب که همه از ایده ام خوششون اومد خودم کم کم داشتم منصرف می شدما
آفرین خیلی ایده جالبی سفره هفت با کاراهای روشا
من باید یه سفره هفت سین بندازم مخصوص آریا توش هفت تا ماشین باشه
نرگس مامان طاها و تارا
27 اسفند 91 9:31
واي مريم ايده قلك خيلي خيلي ايده جالبي بود...
راستي قالب وبلاگت مبارك با با عيد..جو گرفتت...



این قالب رو نی نی وبلاگ گذاشته واسه عید که من رفتم انتخاب کردم
مرسی خودم فکر نمی کردم همچین ایده جالبی هم باشه
مامان علی خوشتیپ
27 اسفند 91 11:20
نوروز این رفاقت را نگاهبانی می کند که باور کنیم قلبهامان جای حضور دوستانمان هستند. نوروز پیشاپیش مبارک http://www.niniweblog.com/upl/alijoon/13635061342.jpg?93
مامان پریسا
27 اسفند 91 16:30
سلام مریم جون یعنی تمام این کارا رو جمع کردی واسه همین دقیقه 90؟

من که کلا تمام کردم.

شما هم ایشالله میرسی نگران نباش فقط باید بیشتر زحمت بکشی


آره متاسفانه همه خریدهامون مونده واسه همین دو سه روز ، تازه باید تا روز آخر سر کار بیایم
maryam mamane arya
27 اسفند 91 17:12
ma emsal baraye arya ye mizo sandaly gereftim fekr konam aryaye shoma dare hamon lebasha eidie dige

Ama man hamishe baraye sofre haftsin zogh daram emsal ham ye done dorostidam
Shad bashid


مبارکش باشه میز و صندلیش بوووووس
محبوبه
28 اسفند 91 9:12
سلام صبحت قشنگ مریمم.
خوبی؟
گل پسری خوبه؟
روز 30 سر کاری یا پای سفره هفت سین؟
ما که از شنبه تعطیل بودیم


ما که هنوز سر کاریم و تکلیف 30 ام هم هنوز مشخص نیست
مامان سارا...(دردونه جون)
28 اسفند 91 11:17
وای حرف دل منو زدی مریم

امیدوارم سال خوبی پیش رو داشته باشید عزیزم


شما هم همین طور عزیزم
شهره مامان مینو
28 اسفند 91 13:04
به به کلی خوشمان امد از این پست پراز برنامه ریزی ...امیدوارم که امسال همه ی اهدافت برسی و کلا سال خوبی داشته باشی...


مرسی شهره عزیزم همینطور برای شما