آریاآریا، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 3 روز سن داره

من و پسرم آریا

رابطه بین قند و خود خواهی

1391/9/12 8:03
نویسنده : مریم
744 بازدید
اشتراک گذاری

میدونید رابطه بین قند و خودخواهی چیه ؟ 

یه شب مثل همه شب های دیگه وقتی که دو تا چای قند پهلو می ریزم و میام که با همسر گرامی میل کنیم

و یک عدد آریا که میاد و مثل همیشه از هر ترفندی استفاده می کنه که بتونه یه قند برداره

و گاهی ما هم کوچکترین قند رو پیدا کنیم و در مقابل اصرار های زیادش بهش بدیم و بعدش هم در مقابل درخواست دوباره اش مقاومت کنیم و کلی هم توصیه و نصیحت کنیم که قند بده - قند خوب نیست - تو گلوت می پره - دندونات خراب میشه

بعد جلوی چشمهای مبهوتش خودمون با خیال راحت بشینیم و چای قند پهلو  بخوریم !!!!

این رابطه بین قند هست و خود خواهی

الان ما الگوی خیلی مناسبی برای پسرکمان هستیم ؟

 توی خونه هیچ وقت قند در دسترس آریا نبود و هیچ آشنایی باهاش نداشت و اصلا نمی دونست اون حبه های سفید چه مزه ای هستند و از اون جایی که در خوردن خیلی محتاط بود همیشه و به سادگی چیزی رو که نمی شناخت امتحان نمی کرد حتی اگر خونه کسی هم می دید بر نمی داشت تا اینکه بابا بزرگش لطف کرده بود و یه بار با قند آشناش کرده بود و البته با مخالفت همه اطرافیان هم مواجه شد اما دیگه کار از کار گذشته بود و آریا دیگه می فهیمد قند خیلی شیرینه

دیشب وقتی که دوباره همون درخواست های آریا و منع های ما برای خوردن قند پیش اومد ، به باباش گفتم :   می دونی ما هم داریم زور می گیم ها ، خودمون نشستیم جلوش و داریم قند می خوریم بعد به این بچه میگیم قند نخور اگر می خوایم نخوره خودمون هم نباید بخوریم

اهل دیار نخل و خرما و رطب باشی بعد با چایی قند بخوری ؟ واقعا وقاحت داره نیشخند

البته یه محصول دیگه ای هم هست از نخل به نام قَصب که اون هم برای با چایی خوردن خیلی عالی هست و قرار بر این شد که خریده بشه و از این به بعد به جای قند توی خونه استفاده بشه ، باشد که الگوی خوبی در نخوردن قند برای پسرکمان باشیم تا همیشه 


البته این یک مثال و اتفاق ساده بود درباره اینکه پدر و مادر مهمترین الگو بچه ها هستن و می تونیم این رو تعمیم بدیم به همه رفتارها و گفتارها و اعمالمون و اگر دقت کنیم می بینیم که بچه ها بشدت در حال فیلمبرداری رفتار و کردار و گرفتار و اعمال پدر و مادر هستن

و درست گفتن که اگر می خواین بچه خوبی تربیت کنید اول باید تربیت رو برای خودمون اعمال و اجرا کنیم و بعد به طور خود به خود بچه می بینه و الگو برداری می کنه

یادمون باشه لوح سفید روح این کوچولوها رو با رفتار و کردا و گفتار و اعمال اشتباهمون سیاه نکنیم


دکتر سیرز، در کتاب نظم و ترتیب به ما اینگونه یادآوری می کند « ذهن کودک در حال رشد، همچون اسفنج است که تجارت زندگی را جذب می کند. ذهن کودک همچون دوربینی است که از هرچه کودک می شنود یا می بیند، فیلم می گیرد و این تصاویر را برای بازبینی آینده، در مخزن ذهن ذخیره می کند. تصاویری که ذخیره شده است، به خصوص آنهایی که بارها توسط افراد مهم در زندگی کودک تکرار می شود، بخشی از شخصیت فردی کودکمان را می سازد. بنابراین یکی از کارهای شما به عنوان پدر و مادر این است که اطلاعات خوبی در اختیار کودک قرار دهید تا آن را جذب کند» همچنین پنه لوپه لیچ می نویسد: « در شکل گیری رفتار کودک شما،پیش از آنکه گفتارتان موثر باشد، رفتارتان تاثیر گذار است. در حقیقت اگر بین گفتار و کردارتان تناقضی وجود داشته باشد، کودکتان بدون شنیدن صحبتهای شما دست به کاری می زند که شما والدین به آن پرداخته اید.

امیدوارم همواره الگوی مناسبی برای فرزند خود باشیم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (24)

سارا مامان آرام
11 آذر 91 14:55
مریم جان منم دقیقاً همینطور فکر میکنم مثلاً پفک و چیپس نمیخوریم و طبعاً نمیذاریم بخوره ولی چه فایده که وقتی خاله و عمه و اطرافیان وقتی نیستی بهش میدن بخوره و اون هم که مزه اش رو میفهمه هر بار میبینه میخواد
فرزانه-مامی مرصاد
12 آذر 91 2:07
ای بابا دست گذاشتی رو دلم مریم مرصاد من که کلا با پدرش جفت شدن و هرچی براشون مضره میخورن با این استدلال که بچه باید همه طعمی را بچشه دیگه چه کاری از من بر میاد؟؟
آیدا
12 آذر 91 7:29
اره خوب فکر میکنیم میبینیم یه سری کارها رو انجام میدیم اما بچه رو منع می کنیم. باید یکمی تغییر بدیم خودمونو
رعنا
12 آذر 91 11:50
مریم الان دوباره فرستادم چک کن ببین اومد/؟؟
فرزانه مامان مرصاد
12 آذر 91 12:23
سلام میگم میتونی کمکم کنی؟؟؟؟ درمورد بک آپ میگم
فرزانه مامان مرصاد
12 آذر 91 15:12
اوا مگه نظر خصوصیم نیمد براتون؟؟؟ میخواستم ازتون کمک بگیرم تو بک آپ گرفتن وبلاگ مرصاد شنیدم تازگی ها وبلاگها خوبه خود فیلتر میشه من دلم نمیخواد تمام مطالبم بپره خواستم ببینم میتونین برای گرفتن بک آپ بهم کمک کنین؟ من کلا هیچی بلد نیستم میشه روی سی دی هم ریخت؟؟
مامان جوجه طلا
12 آذر 91 16:03
مریم عزیزم خیلی فکر خوبی کردی اگر میخوای نخوره خودت هم نباید بخوری من همیشه سعی میکنم چیزی که برای بچه ضرر دراه از دسترسش دور کنم. رفته بودیم مهمانی ÷ارمیس با تعجب به قند نگاه میکرد و اصرار داشت بهش بدیم اونجا بود که برای اولین بار قند خورد ولی دیگه یادش نیست که در خواست کنه. بوس برای آریا جان
مامان سارا...(دردونه جون)
12 آذر 91 17:58
سلام مبارک باشه وبلاگتون خیلی قشنگ و خوشگله چه اتفاقا که ما خبر نداشتیم اول از همه تولد آریا جونم بود و من نمی دونستم مبارک باشه تولدت خاله جون پروزه از شیر گیرون هم به سلامتی پشت سر گذاشتید و خدا رو شکر که مساله بد غذاییش هم رفع شد انشالله همیشه در همه ی مراحل زندگی سلامت و موفق باشید
نرگس مامان طاها و تارا
13 آذر 91 10:10
وااااااااااااااااي مريم خدا خفت نكنه چرا خبر ندادي دوباره برگشتي خيلي بدي........عشق خاله حالش خوبه؟دو سال تموم شد و يك مرحله جديد واي نمي دوني چقدر ذوق كردم مريم كه دوباره برگشتي يه حس خوب دارم
فرزانه مامان مرصاد
13 آذر 91 13:42
یه دنیا ممنون خانومی چطور تا حالا خودم نفهمیده بودم اینطوری میشه کلی تو گوگل سرچ کردما ولی بازم نفمیده بودم خیلی کمکم کردی ممنون
نرجس خاتون، مامان طهورا خانوم
13 آذر 91 14:18
خاااااااااک توسر بیشعور من بکنن الهی! تو اینجایی؟
شهره مامان مینو
13 آذر 91 14:50
سلام.نامردی که منو خبر نکردی...امروز میخواستم بیام بنویسم مریم کجایی دیشب خوابت رو دیدم....دلم برای اریات تنگ شده... اونوقت باید از کامنتدونی نرجس پیدات کنم... خوشحالم که برگشتی اما این چیزی از نامردیت کم نمیکنه
نرجس خاتون، مامان طهورا خانوم
14 آذر 91 10:36
سلام. می گم توی این دوتا کامنت خصوصی که در جواب سوالم نوشتی، چقدر (شما) شما کردی! چرا اون وقت؟ من (تو) رو بیشتر دوست دارم که.
نرجس خاتون، مامان طهورا خانوم
14 آذر 91 10:37
بعدشم اینکه جواب کامنتت طولانی میشه.الان نمیشه با دل راحت برات بنویسم.بعد بهت میگم.
تک نسخه ای
14 آذر 91 14:00
من و یه دوست جدید اونم هم ولایتی! اوووووووووووووه! ما ساکن جم هستیم و عکسم بندر سیرافه بانو شما خود بوشهری؟
تک نسخه ای
14 آذر 91 14:01
و اینجا ماجرای یه حبه قند کلید می خورد... ضمنا از قدیم گفتن چای قند پهلو و حتما حکمتی بوده که نشده خرما پهلو
فاطمه
14 آذر 91 14:30
بووووووووووووووووووس واسه آریا عشق خاله
شهره مامان مینو
14 آذر 91 22:47
سلام مریم جون.خداییش دلم برای نوشته های دقیق و نکته سنجانه و البته با معلوماتت یه ریزه شده بود اما بازهم این چیزی از نامردیت کم نمیکنه اول زود بگو ببینم اهل دیار خرمااین قصب چی بیده؟ ما چشممان بادومیست تازه دوستان شایعه کرده ان بارداریم پس شاید بر طبق شایعات دلمان بخواهد و اما از هرچه بگذریم باید بگم که واقعا خودمان در معرض دید و قضاوت موجودات کوچکی هستیم که بسسسسسسسسسیار دقیقند و نکته سنج و خدا بهمون رحم کنه که جلوشون کمتر سوتی بدیم.
شهره مامان مینو
14 آذر 91 22:51
اما در مورد بازی و وقت گذرانی با بچه چی بگم خوبه خودم اعتراف کردم که خیلی بی حوصله ام جدیدا و اصلا وقت برای مینو نمیگذارم...ولی برای شما نمیدونم چجور امکاناتی داری که بتونم ÷یشنهاد بدم.اگه کاردستی میخوای یه سر به وبلاگ محبوبه جون مامان رها بزن توی ÷یوندهای روزانش یه عالمه کاردستی بروز هست.ما جدیدا توی این فصل طبیعت گردی میکنیم.شما هم اگه هواتون خوب باشه حتما امتحانش کنید.ولی نقاشی.نمایش بازی کردنمثلا یه داستان با دوتا شخصیت مثل کلاغ و روباه توی داستان زاغک و محول کردن یه نقش به بچه خیلی جالبه تخیلشون قوی میشه و چیزهایی میگن که باورت نمیشه. گل بازی.پازل اسب سواری در خانه اینها تفریحات سالم و ارزان قیمت مایند. موفق باشی در پناه حق.
مامان
15 آذر 91 13:54
سلام عزیزم وبلاگ نو مبارک چندبار اومدم سر بزنم باز نمیشد امروز باز شد بالاخرهخیلی خوشحالم که بازم مینویسیخیلی موافقم با این حرفت من اصلا قند نمیخورم با چای فقط خرما یا همون قصب بردیا هیچوقت طرف قند نرفته تا حالا باباش هم اصلا چای نمیخوره منم خیلی کم واونم هیچ علاقه ای به هیچ کدوم نشون نداده ونمیده ... من سی دی های قصه های کرزبان نامه به شعر کودکانه رو گرفتم برا بردیا خیلی خم دوستشون داره حداقلش اینه که از خشونت توشو خبری نیست..اما از وابستگیش به تی وی نگو که دیوونه شدم خوب البته اینم الگوی رفتاری وبهترین کارو شما میکنین متاسفانه همسر من به تی وی وابسته هست وبردیا هم اموخته
مامان بردیا
17 آذر 91 18:14
ممنونم مریم جان از لطفت نه این سی دیهارو نداشته تا حالا امتحانش میکنمخوشبحالت همسرت حساب میبره بابا ما که خودمون رو کشتیم فایده نداشتسیدیهای مرزباننامه وترانه های خاله ستاره خوبن بخصوص وقتی قصه کم میارییه تجربه در مورد غذا دادن ÷ای تی وی دارم بهت میگم بردیا هم اندازه اریای گلم که بود اینجوری خوب غذا میخورد اما بزرگتر که شد یعنی الان شده یه معضل همچین محو تماشا میشه که غذا خوردن رو فراموش میکنه ولقمه رو نگه میداره خدا کنه اریا جون اینجوری نشه به عنوان یه مادر تجربه کرده ÷یشنهاد میدم سعی کن یه حور دیگه با بازی واینا بهش غذا بدی تا بدرد من دچار نشی اتفاقا دختر عموی بردیا هم الان همین مشکل رو باهاش دارنکلی اریای گلم رو ببوس البته میدونم خودت بهتر همه چی رو میدونی فقط خواستم تجربه خودم رو بهت گفته باشم
بهشاد(مادر رادین و راستین)
18 آذر 91 14:18
سلام مریم جون خیلی خوشحالم که دوباره برگشتی ... جات خالی بود. عزیزم من هفته ای یه پست بیشتر نمی ذارم وقتی هم جواب کامنت هامو دادم اون ها رو تایید می کنم چون اگر همین طوری تایید کنم یادم می ره جواب بدم بعد شرمنده ی دوستان می شم ... می دونی که داشتن دو تا بچه یعنی چه .... انشالله خدا قسمتت کنه. نظرات زیبات هر دوتاش بود و تایید هم شد ممنون که وقت می ذاری و بهم سر می زنی لینک هم شدی همون طور که می خواستی. بوس برای خودت و آریا جون بازم می گم خوشحالم که به وب برگشتی
بهشاد(مادر رادین و راستین)
18 آذر 91 14:23
مریم جون من همیشه به همسرم می گم اگر از رفتار رادین راضی هستی یعنی از خودت راضی هستی و برعکس
مامان محمدحسن
21 آذر 91 13:39
منم بهش فکر کردم. الان خودم خیلی چیزا رو به خاطر این که پسرم نخوره مدت هاست نخوردم ولی مادربزرگش به راحتی بهش میده و من ...