آریاآریا، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 5 روز سن داره

من و پسرم آریا

بد غذایی

1392/2/7 9:56
نویسنده : مریم
1,880 بازدید
اشتراک گذاری

نشستم و دارم به برنامه غذایی این ماهم نگاه می اندازم

تاس کباب

استامبولی

کتلت

دال عدس

کدو بادمجان

ماهی

خوراک مرغ

خورش گوشت

خوراک لوبیا

ماکارونی

کباب تابه ای

قورمه سبزی

خورش کله گنجشکی

کوکوسبزی

پلو میگو

قلیه ماهی

زرشک پلو با مرغ

و.....

ولی هیچ خوشحال نمیشم

چون باز هم نمی دونم چی درست کنم

نه برای خودمون بلکه برای آریا

دغدغه روز و شب من : امروز چی بدم بخوره؟ هست

خیلی آرزو می کردم غذایی رو براش بذارم که واقعا با لذت بخوره و نه از سر اجبار و صرف سیر شدن

 املت-  الویه-  شامی-  کوکو- کتلت- میگو-ماهی- مرغ سرخی- نیمرو -تخم مرغ آب پز و... هیچ کدوم رو نمیخوره

فقط : سوپ - ماکارونی بدون رغبت- دال عدس-لوبیا-ماست و برنج- تاس کباب-خورش گوشت-سیب زمینی سرخی همین 

مستاصلم

خودم حالم بهم میخوره دیگه از ماکارونی پختن - سوپ

آیا تا کی ؟

آیا راهی هست که به خوردن همین غذاهای معمولی عادت کنه ؟

مستاصلم

پی نوشت : توضیح اینکه همون غذاهایی که نوشتم رو هم گاهی که میل داره می خوره یعنی ممکنه امروز لوبیا رو بخوره و بعد تا دو سه هفته اون رو نخوره این باعث می شه که من هر روز غذای تکراری درست کنم براش و این هم زده اش می کنه و ضمن اینکه مجبورم برای خودمون غذای دیگه ای درست کنم و این میشه روزی دو نوع غذا درست کردن توی این وقت کم - تازه همین هایی رو که میخوره باید با کلی داستان بهش بدم - در کل می دونم هیچ راهی نداره افسوس


در جواب دوستانی که لطف کردند و پاسخ دادن :

نغمه : راستش آریا به سختی برای غذا خوردن گول می خوره ضمن اینکه همین چند موردی رو که می خوره باید با گول زدن و قصه و شعر و بازی و هزار ادا و اطوار بهش بدم و البته گاهی هم به راحتی دهنش رو باز می کنه و در واقع مشکل من علاوه بر آریا این هست که ما نمی تونیم که هر روز غذای تکراری بخوریم که ، واسه همین مجبورم با این وقت کمم هر روز دو نوع غذا درست کنم

محبوبه: جداً می دونم که رها از آریا هم بدتر بوده ، خدا به شما اجر بده ، به خدا محبوبه من از مسافرت وحشت دارم به خاطر همین غذا خوردنش، 18 ماهگی بردمش اصفهان توی پنج روز ، 5 تا قاشق سوپ خورد و اگر شیرم نبود تلف می شد ، امیدوارم واقعا امیدوارم با گذر زمان همه چی درست بشه

شهره: از نظرت ممنونم ، روش خیلی خوبیه و به ذهنم بارها رسیده اما مشکلی که وجود داره اینکه که من به دلیل شاغل بودنم دچار کمبود وقتم ، واسه همین سبزی اماده شده ، لوبیای نیم پز شده توی فریزر دارم همیشه و فقط باید روی اجاق سر همشون کنم واسه همین نمی شه ازش کمک بگیرم البته تنهای کاری که می کنم گاهی اینه که موقع پخت مراحل غذا بغلش می کنم و نشونش می دم و میگم الان دارم چیکار می کنم، یا مثلا برای خورش کله گنجشکی وقتی می خوام گوشتا رو قل قلی کنم می شینم روی زمین و اون هم میاد دست می زنه و نگاه می کنه - ولی کلاً هیچ کدوم اینها تاثیری نداره

وفا : این دختر خواهر شوهرم اینقدر می خوره (همـــــــــه چیز) که حتی یک ثانیه هم نمی ذاره گرسنه بمونه یعنی هر جا هست باید مدام و یک ریز بخوره و از کوچکترین چیز خوردنی که توی خونه باشه نمی گذره البته این رفتار رو من اصلا نمی پسندم ولی بارها شده وقتی آریا پیشش هست آریا هم به تقلید از اون می خوره اما بیشتر تنقلات رو نه غذا رو، ولی باز هم همونی که گفتی :گذر زمان - می دونستم این درد چاره نداره


فکر نمی کردم پست طولانی ای بشه و البته با کمک و نظرهای مفید محبوبه جون پست مفیدی برای کسانی که مشکل مشابه دارند شد:

من یادمه هیچ وقت در سن یک سالگی تا هجده ماهگی که دندون درآورد خوردنی ای که نیاز به گاز زدن و خوردن باشه بهش ندادم مثل سیب - کتلت و ... از ترس اینکه نمی تونهه بجوه و بره تو گلوش و الان هم ترسو هستم و دیگه اینکه خودم هم در بچگی همه چیز رو به راحتی امتحان نمی کردم و آریا هم الان همین طوره

در پاسخ به نظر مفید محبوبه : آریا هم غذا با قطعات درشت رو دوست نداره حتی اگر یه سیب زمینی نگینی توی خورشت باشه و باید کوچیک بشه

برای قاشق و چنگال جذاب هم خریدم و ...

این روزها از روش محرومیت استفاده کردم ، یعنی گفتم که اگر غذات رو نخوری ماشین هات ناراحت میشن و می رن و الان هم همه ماشین های آریا جمع آوری شده جز دو سه تاش ولی خوب این هم جوای نداده

نتیـــــــــــــــــــجه کــــلی : کلاً بچه اندازه ای می خوره که نمیره  و مادرها نباید اینقدر نگران و ناراحت نخوردنشون باشن ، اشتباهی که خودم داشتم و الان هم گاهاً دارم ، با خودم بارها گفتم این هم بزرگ میشه و هیچ چیزی از این روزها یادش نمی مونه و تنها اثری که می مونه درب و داغونی زود هنگام من و البته تک و توکی خاطره بد از این بابت برای آریا

دوم اینکه مهم مواد مفیدی هست که باید به بدنش برسه که من خودم منصفانه که فکر می کنم می بینم تا شب می تونه چیزهای مفیدی بهش بدم که این نیاز رو تامین کنه پس اینکه حتماً باید غذای مورد نظر من رو بخوره و ... یه نگاه اشتباه هست

مشکل سر همین هر روز دو مدل غذا درست کردنه که این هم چاره ای نداره و فعلاً باید ادامه بدم

و دیگه اینکه برای مسافرت رفتن خیلی اذیت میشیم چون نمی دونیم چی بهش بدیم مگر اینکه هر روز سیب زمینی سرخی یا برنج و ماست یا سوپ بخوره

و می دونم به زودی خودش از این غذاهای تکراری خسته میشه و ترجیح می ده غذاهای جدید رو امتحان کنه

نباید خودم رو اذیت کنم - آدم اگر واقعا گرسنه باشه به همه چی چنگ می زنه

تشویقتشویقتشویقتشویقتشویق

یعنی وجداناً خودم رو مسخره کردم - چون هر بار به همین نتیجه می رسم ولی باز هم چند مدت بعد  یادم می ره

مامان روشا احسنت - راست گفتی

خندهخندهخندهخندهخنده

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (17)

نغمه (مامان کسری و نیکا)
6 اردیبهشت 92 12:09
مریم جون اینقدر نگران نباش اریا که خیلی چیزها میخوره همون دال عدس ماست ماکارونی که گفتی خیلی از نیاز های بدنشو تامین میکنه کم کم بزرگ بشه بهتر میشه
میگم تو ماکارونی قاطی گوشت میگو واسش بریز ببین اینجوری خوشش میاد یا توی دال عدسش قلمه بناز که مقویه رو غذا های که دوست داره مانور بده با اون که دست نداره قاطی کن سر پسرمونو گول بمال ببین چی میشه ببوسش این گل پسرو

محبوبه
6 اردیبهشت 92 21:50
سلام مریم جان. هر کی حالتو نفهمه من یکی کاملا حس می کنم. تا هشت ماه پیش که فقط تنوع غذایی رها به شما انگشتای دست نمی رسید داغون بودم فکرشو بکن 2 هفته رفته بودیم مسافرت فقط تو رستورانا برنج سفید می خورد و از فست فودی ها هم سیب زمینی سرخ کرده براش می گرفتم و می دادم بهش. شایدم گاهی نون. دیگه به هر چی براش خریدم یا خودم درستیدم لب نزد. حالا می دونی چی بوده این رهای من؟ اما درست شد نه صد در صد اما خیلی بهتر شد. شاید مرور زمان بود شایدم تنوعی که تو نحوه سرو دادم بهش، شایدم صبوری من تا حدودی و یا ترکیب های جدید مواد با هم. اما غذاهایی رو که الان آریا جان می خوره هم خیلی خوب و پر انرژیه. خودتو حرص نده عزیزم.
شهره مامان مینو
6 اردیبهشت 92 22:50
بابا برنامه غذاییییییییییییییییی... یعنی به اینهمه نظم و ترتیب حسودیمان شد حسابی...

میگم حالا که برنامه داری بشین رو ی یه برگه خوشگل عکس غذاهارو بکش بچسبون به در یخچال بعد یه بازی راه بنداز که مثلا " اریا بریم ببینیم فردا ناهار چی داریم؟؟؟" بعد باهمدیگه وسایلش رو اماده کنید...مثلا لوبیا قرمزو لیمو و برنج قرمه سبزی رو باهم اماده کنید... خیلی از بچه ها با مشارکت بهتر همکاری میکنن و اشتها میان ...
ولی منم مثل دوستان معتقدم که گذراست و ذائقه اش تغییر میکنه هرچند الان هم چیزای خوبی میخوره... فقط حساس نشو حساس نشو(با لحن ارسطو درسریال پایتخت بخون)


باور کن شهره اصلا این تی وی تو خونه ما روشن نمی شه و نمی دونم سریال پایتخت چیه
بعدشم وقتی کارمند باشی اگر برنامه نداشته باشی برای همه چی کلاهمون پس معرکه است - خوب خونه و زندگی مهمتر از کاره و من نمی خوام واقعا خونه زندگیم و خانواده فدای کار بشه - هر چند کار کردن من به اجبار زمانه است - یعنی کار خوبه اما نه کارمندی
وفا مامان پارسا
7 اردیبهشت 92 7:23
مریم توی همین غذاهای معدودی که می خوره تقریبا همه مواد لازم برای رشدش هست بچه ها ذائقه شون با گذشت زمان تغییر می کنه ممکنه چیزایی رو قبلا دوست نداشتن و بعدها بخورن و برعکس .. مثلا پارسا از تخم مرغ پخته بدش میومد حالا مدتیه می گه مامان برام تخم مرغ بپز خودش می شینه پوست می کنه می خوره و خیلی چیزایی که دوست داشت الان لب نمی زنه تو هم نگران نباش می گن بچه ها دست جمعی بهتر غذا می خورن به هوای همدیگه
محبوبه
7 اردیبهشت 92 9:10
مریم
می خواستم یه پست کامل بزارم از بهتر شدن تدریجی ذائقه رها اما انگاری قسمت نمی شه و هر بار می افته برای دفعه بعد تا ببینم کی پیش بیاد.
اما الان برای تو خلاصه می گم:
سعی کن برای تست غذاهای جدید واسه آریا جان ساعت گشنگی عمیقشو تو روز بدونی. مثلا رها از بس هر وقت روز که تو خونه دلش شیر می خواست از یخچال در می آوردم و بهش می دادم اصلا نمی دونستم کی واقعا گشنشه تا اینکه وقتی کمی سخت گیر شدم برای خوردن هر لحظه شیرش متوجه شدم عصرها بخصوص غروب به بعد گشنه می شه و می تونم از این فرصت استفاده کنم برای خوروندن طعم های جدید
و اینکه یه چنگال جدید برای خوردن غذاش آوردم که استفاده ازش براش خوشآیند اومد.
چند بار اول بهش قول دادم اگه غذاشو بخوره جایزه می گیره و همزمان که غذارو براش می آوردم جایزه رو هم فقط نشونش می دادم.

مریم جان نباید خیلی عجله داشته باشی که غذاهای جدید رو زود بپذیره مثلا رها مزه سیب زمینی رو دوست داشت و هر چیز جدیدی که می خواستم بپزم مقدار سیب زمینیشو بیشتر می کردم تا به مزاجش خوش بیاد. و اینکه رها از بزرگ بودن قطعات مواد تو غذا بی زار بود و پسشون می داد بیرون برای همین خیلی ریز می کردم حتی اگه مدل غذا کمی بهم می ریخت و خیلی وقتا حتی رنده می شدن.
بازم اگه یادم اومد می آم و برات می نویسم.
یه صفحه تو وبلاگم دارم به نام آشتی با مزه ها دوست داشتی بیا و ببین. بیشتر تصویر غذاهاست. شاید برای تشویق خودم.اما خودمم باورم نمی شد و تو خیالم هم نمی گنجید که بتونم اینجور غذاها رو بهش بدم.


محبوبه عزیزم الهی فدات بشم ممنونم از اینهمه زحمت
خوب بذار بگم
در رابطه با لحظه گشنگی عمیق و اینها ، از این نظر مشکلی ندارم و دستم اومده و طبق برنامه می خوره و بنده خدا چون بچه ای هم نیست که بگه اینو بده اون رو بده ما ( من و مادربزرگش) طبق شناختی که ازش داریم که چی بخوره تا چقدر سیر می مونه برای برنامه ریزی غذایی داریم البته گاهی بچه ها هرچی ریز ریزتر بخورن اشتهاشون بخ خوردن بیشتر میشه مثلا برای آریا به این نتیجه رسیدم که گرسنه نگه داشتن زیادش بیشتر بد اشتهاش می کنه ولی وقتی دهنش به راه باشه غذاش بهتر میشه البته باز هم بینشون فاصله مناسب رو می ذارم
خواهر قاشق و چنگال جدید هم برای می گیرم مرتب با شکلهای جالب
کارش از جایزه که گذشته چون براش مهم نیست راستش چند روزیه دارم از روش محروم کردن استفاده میکنم با عرض شرمندگی
آریا هم به شدت از قطعات بزرگ غذا وحشت داره و ترسش هم واسه اینکه که نکنه تو گلوش گیر کنه و باید قطعات و یا لقمه ها ریز باشن واسه همین هیچ چیز سرخ کردنی ای رو به جز سیب زمینی نمی خوره
ممنونم از راهنماییت - می بینم که خیلی خوب همدیگه رو درک می کنیم می بینم که همین راهی که من رفتم رو هم شما هم رفتی - خدایی خیلی عذاب بزرگی هست
مامان روشا
7 اردیبهشت 92 9:22
چه برنامه مفصلی ؟؟؟؟؟؟؟؟

خدایی فکم افتاد پایین؟

تازه می گی چی بخوره ؟

بابا سیر میشه بزرگ میشه بعدا به این دغدغه های الکی می خندی به خدا؟

جمع کن خودتو دختر ......(این با یک عدد ... همراه بود هاااااااااا)


من فکر می کنم چقدر برنامه غذاییم بده


سلام زهرا
خوب برنامه مفصل هست ولی نمی خوره که ! انیشتن !
الهی قربون تو برم که خیلی باحالی ای جونم
محبوبه
7 اردیبهشت 92 10:15
چه خوب که به نتیجه های خوب خوب رسیدی.
خوشحالم برات.
اما همیشه به گذر زمان هم اعتقاد داشته باش و اینکه خیلی خوب خیلی از مسائل رو حل می کنه.
دیدی یکی بچشو 18 ماهگی و خیلی راحت از پوشک می گیره و یکی دیگه خودشو زجر می ده و تا 3 سالگی فرش جیشی می شوره. سن رسیدن به هر چی تو هر بچه ای متفاوته. فقط با خودت بگو: بالاخره وقتش می رسه که درست شه.


خیلیییییییییییییییی ممنونم - بله همین طوره
همین طورههههههه
سارا
7 اردیبهشت 92 17:52
روزای اولی که مطهره غذا خور شده بود یه دوستی بهم یه توصیه ی خوب کرد. که البته شما هم بهش رسیدی. ولی من از همون موقع آویزه ی گوشم کردم و حرص نخوردم.
بچه زیاد نمی خوره. اصرار نکن. فایده نداره. یه ذره می خوره ته دلشو بگیره. همین! حرص نخور!

منم همیشه یادم موند و دو تا قاشق که می خوره و بلند می شه میگم خدا رو شکر همین دو قاشق رو خورد. یا به قول شما یه کم سیب زمینی. البته با این تفاوت که مطهره از غذاهای پوره ای بدش میاد برعکس پسر شما. خیلی زود از غذاهای کوچولویی خودش بدش اومد و الانم اصلا حاضر نیست حلیم و این چیزا بخوره.
الویه رو هم امتحان کن. شاید خیلی مقوی نباشه. ولی خوب کالری داره. گاهی بد نیست. مطهره الویه خیلی دوست داره. و به قول تو ماکارونی. و سیب زمینی. پخته و سرخ کرده. هر دو.
ولی یکی اینکه حرص نخور. بی خیال باش.
یکی ام اینکه سعی کن دو مدل درست نکنی. مثلا یه جوری مواد رو کنار هم بچینی که بالاخره یکیشو دوست داشته باشه که خودت هم اذیت نشی.


من قربون شما برم الهی عزیز دلم - سارای خوبم - که حتی وقتی اسمت رو می بینم دلم شاد میشه
مامان روشا
8 اردیبهشت 92 9:23
با حالی از خودته که تو همه چیز استادی جیگر

برنامه غذایی مفصل

کتاب در حد کتابخانه ملی


بقیه شو هم بگم؟؟؟؟؟؟؟؟؟


ای بابا - ببین من ظرفیت ندارم - یه دونه یه دونه هندونه بذار زیر بغلم هههههههههه
مامان پریناز
8 اردیبهشت 92 9:58
الهییییییی من یکی از صمیم قلب درکت میکنم....ولی مریم من مطمئنم به مرور بهتر میشن...مگه خود من که خدای اه و پیف و بدغذایی بودم بهتر نشدم؟من دوروبرم چند تا بچه مثل اینا دیدم رسیدن به 4-5 سالگی خیلی بهتر شدن...منم دیگه امیدوارم و سعی میکنم غصه نخورم هرچند به قول خودت آدم وقتی کم میاره چاره ای جز غصه خوردن نداره....ولی همین سیب زمینی سرخ کرده که باب میل همه بچه هاست رو هم دخترک من نمی خوره...که اگه میخورد شاید هر روز عصر جای عصرونه بهش میدادم....
باید امیدوار بود و انرژی های مثبت رو جذب کرد


همین طوره - باز فکر کنم اوضاع من از شما هم بهتر باشه
شما هم خوب روشی پیش گرفتی- به قولا اگر هر روز هم فقط میوه و برنج خالی بخورن کافیه به هر حال ما عذاب وجدان نباید داشته باشیم چون ما تلاشم خودمون رو کردیم خودشون نخواستن
راستی دیشب بسیار مشعوف شدیم از شنیدن صدای دل نشین شما
مامان پریناز
8 اردیبهشت 92 13:36
ما هم مشعوفیدیم بسیااااااااار!!!


فرزانه مامی مرصاد
8 اردیبهشت 92 14:54
منم میفهممت تقریبا مرصادم خیلی چیزا دوست نداره و نمیخوره
مثلا تو قرمه سبزی نه گوشت میخوره نه لوبیا
ولی عوضش منم تو سوپ یا ماکارانی یا برنج گوشت را چرخ میکنم که نفهمه
اما منم تازگی فهمیدم که نباید حرص بخورم
یه دختر دایی دارم بچش از مرصاد کوچیکتره یه بشقاب پر برنج و خورش میاره براش کلی دنبالش راه میره بعدم گریه میکنه که بچم همشو نخورد
به نظر من همون 2یا3 تاقاشق برنج بسه براش
خب معده بچه کوچیکه
منم مثه تو اولا براش غذای جدا درست میکردم ولی الان دیگه نه
خودش که گرسنه باشه مجبور میشه بخوره
مثلا دیشب جاتون خالی پیراشکی خمیر با گوشت درست کرده بودم
از گشنگی مجبور شد بخوره
خودتو اذیت نکن یه روزی میشه که به این روزا بخندی

آره می دونم باید با صبوری این دوره رو بگذرونم- منم یه شب که خیلی گرسنه بود پیراشکی درست کردم ولی نخورد
مسافر
8 اردیبهشت 92 17:21
عزیزم
تو که لالایی بلدی چرا خوابت نمیره
آمدم برات توصیه بنویسم دیدم همشو ته کار نوشتی

سخت نگیر
به نظر من غذای جدا درست نکن
خودتو اذیت می کنی

اشتباهاتی رو انجام دادی قبلا و داری تاوانش رو میدی
"من یادمه هیچ وقت در سن یک سالگی تا هجده ماهگی که دندون درآورد خوردنی ای که نیاز به گاز زدن و خوردن باشه بهش ندادم مثل سیب - کتلت و ... از ترس اینکه نمی تونهه بجوه و بره تو گلوش و الان هم ترسو هستم و دیگه اینکه خودم هم در بچگی همه چیز رو به راحتی امتحان نمی کردم و آریا هم الان همین طوره"

پس سعی کن کم کم بیاریش به مت روال غذای خودتون
سخته تغییر عادت ولی جواب میده
فقط باید نترسی
بگی همینی که هست دوست داری بخور
نمی خوری نخور
می خوره
مطمئن باش
گرسنه باشه میخوره

نگران نباش
استرس هم نداشته باش
این دو تا بیشتر سم هستش تا غذا نخوردن

د رپناه خدا



خواهرم ممنونم - بله اشتباهاتی داشتم به دلیل بی تجربه بودنم- ولی بارها و بارها این کاری که شما گفتین رو انجام دادم که اگر خورد خورد و اگر نخورد هم نخورد ولی اون واقعا نمی خوره - یعنی اگر گرسنه هم باشه حاضر نیست اون غذا رو بخوره
مادر(رادین و راستین)
8 اردیبهشت 92 18:13
سلام عزیزم
خیلی درگیر خانه و مدرسه و پسرام ... ببخشید ... الان تازه تونستم سری بزنم و جواب بدم.

پستت رو کامل خوندم ... نظر من رو بخوای به عنوان کسی که یک پسر بزرگتر از شما دارم اینه که
بعد از چهار سالگی گاهی هم از سه سالگی به بعد بچه ها کم کم الگوی غذا خوردنشون شکل می گیره.
از اریا جان انتظار نداشته باش همه چی بخوره ... اونم با لذت ...
یکم بیشتر بهش فرصت بده ... یه مدت دیگه هم فقط غذاهایی رو که دوست داره براش بپز و نذار غذا خوردن براش تبدیل به مشکل بشه.
خودش کم کم به انواع غذا ها علاقه پیدا می کنه و می خوره ... البته شما عذاهای مختلف رو بپز ... برای خودت و همسر محترم اریا جان هم کم کم می خوره ... بهش زمان بده



ممنونم بهشاد عزیزم
رعنا
13 اردیبهشت 92 18:01
انقدر به این بچه گیر نده مریمم
بچه گرسنش باشه خودش میاد میخوره
یادت باشه شکمش پر میشه ولی مهم اینه که روح و روانش سیر بشه


همین طوره واقعا
مامان پریسا
13 اردیبهشت 92 20:02
سلامروست عزیزم.
ببخش گلم که دیر اومدم. مطلب شما رو خوندمولی فرصت نشد مال دوستا رو بخونم. اما تجربه ی خودمو مینویسم.

ببین معمولا غذایی که در هفته یا نهایتا هر 10 روز 1 بار پخته بشهخ به نظر من نمیشه گفت غذا تکراریه.

برای بچه ها هم مطمئن باش اگر گرسنه باشن با میل و رغبت میان میخورن.

مهم اینه که شما نباید اسرار کنی به هیچ وجه.



من برای پریسا همین کار رو کردم.اونو روی صندلی پشت اوپن میذارم و اگر گرسنه باشه تا لغمه ی اخر میخوره.

کمک کردن برای خوردن مثل قطعه قطعه کردن غذا خوبه ولی نباید خیلی زیاد این کار رو انجام بدی و بچه بد عادت بشه. بذار خودش هم کمی تلاش کنه....

امید وارم مفید گفته باشم.


ممنونم پریسا جون - خیلی مفید بود
مرسی
معصومه
4 آذر 93 20:25
سلام مامان آریا پسر من سه سالشه غذای سفره که اصلا نمیخوره صبحانه نمیخوره ناهار نمیخوره شام نمیخوره از کمبود آهن هرچی بگم کم گفتم بزور دارو میدم اونم با سرنگ دست و پاشو میگیرم با هزار زحمت میریزم تو حلقش تا اینجا رو داشته باش گوشت و مرغ و ماهی و... نمیخوره هیچ خورشتی هم نمیخوره اصلا فرهنگ غذا خوردن نداره غصه میخورم یکی برای ناهار یا شام دعوتمون کنه قبلنا سوپ و آش میخورد از وقتی سه سالش پر شد همین هم تعطیل کرده میگه دوست ندارم بچه من تا دو روز بهش هیچی ندی گشنه نمیشه شدم آشپز منم درمونده شدم در ضمن لب به میوه و آبمیوه هم نمیزنه اگه تونستی راهنماییم کن از صبح تا شب شاید 6 مدل غذا بپزم حتی پیراشکی کوچیک کیک گوشت پیتزا خداوکیلی دیگه خسته شدم میگم بحال خودش بذارم حتی بعد سه روز هم گرسنه نشده.