من - گذشته - حال - آینده
به شدت فکرم درگیره
به شدت احتیاج دارم برای زیر و رو کردن یه سری فکرها برم تو غار تنهایی ، اینقدر بشینم ، بشینم ، بشینم و آخر با یه نتیجه عالی و لب خندون از اون غار بیام بیرون
خیلی احتیاج دارم که سریعاً راجع به خیلی چیزها فکر کنم و نتیجه بگیرم
الان دنبال اون غار تنهاییم که نمی دونم کی برام فراهم میشه
قضیه ماهی رو هر وقت از آب بگیری تازه است، هست - یعنی به این شعار دلم رو خوش کردمو چقدر در مورد من و افکارم صدق کنه رو نمی دونم
خیلی کارها بوده که باید میشده و نشده
و الان به شدت فکرم درگیره
و باز مثل همیشه چشمم به یاری دستان پر از مهر خدای خوبمه - خدای خودم
پی نوشت 1 : رازی دارم سر به مُهر که به هیچ کَسَش نتوان گفت
پی نوشت 2 :
و إِن يَمسَسكَ اللهُ بِضُرٍ فَلا كاشِفَ لَهُ إلّا هو وَ إن يُرِدكَ بِخَيرٍ فَلا رادَّ لِفَضلِه، يُصيبُ بِه مَن يَشاءُ مِن عِبادِهِ وِ هُوَ الغَفورُ الرَّحيم.
و اگر خدا براي تو ضرري بخواهد هيچكس دفع آن نتواند و اگر خير و رحمتي بخواهد باز هم احدي رد آن نتواند كرد كه فضل و رحمت حق به هر كس از بندگانش كه بخواهد مي رسد و اوست خداي آمرزنده مهربان.
(آيه 107 سوره يونس)