آریاآریا، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 5 روز سن داره

من و پسرم آریا

مـــــــــادر

1392/2/12 10:44
نویسنده : مریم
1,879 بازدید
اشتراک گذاری

امروز پر از شادی ام

امروز در پوست خود نمی گنجم

آیا به راستی این موجود پاک تر از برگ گل ، فرزند من است ؟

پیش از این نیز زن بوده ام اما وقتی که مادر می شوی احساس میکنی که حالا ! زن بودنم کامل شد

به خودت می بالی و در اوج ها پرواز می کنی

وقتی که مادر هستی نیاز به هیچ مسکنی و آرام بخشی در همه سختیها و دردها نداری ، کافیست آرام بنشینی، سکوت کنی و فقط تا بینهایتش نگاه کنی و آنقدر نگاه کنی که زمان را نفهمی

چه کسی گفته است که نمی شود زمان را نگاه داشت ؟

زمانها می ایستند به احترام وقتی که مادری فرزندش را تا عمق جانش در آغوش می فشارد

می دانی ! برای روز مادر هیچ گاه از تو هدیه ای نمی خواهم

که مادر بودنم را مدیون وجود تو هستم

همه هدیه ها ارزانی وجود تو و همه مهربانی ام نثار تو ای فرزندم

امانت بزرگ خداوند در خانه کوچک من، در این دنیایی که گویند فانیست چه چیزی جاودانه تر از تو میتوانستم داشته باشم ؟

در دستان کوچک تو همه گذشته و حال و آینده من نهفته است

ای پیامبر زندگی من

و روشنایی بخشم

وجودم ، تا روزی که هستم جان پناه تو خواهد بود

امروز را به خاطر بودن تو سرشار از شادیم

دوستت دارم


پی نوشت : زن جنس عجیـــــبی ست ، چشم هایش را که می بنـــــدی ؛دید دلــــش بیشتر میشود !
دلش را که میشــــکنی ؛ بـــــاران لطافت از چشم هایش سرازیــــــر می شود،
انگـــــار درست شده تا روی عشــــق را کــــــم کند !!!

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (35)

مریم مامان محمد رضا
11 اردیبهشت 92 10:49
مادرشدن لذتی شیرینی است که تا عمق جان مادر حس میشود.

خداروشکر که لذت چنین حسی را لمس میکنی


مرسی - بله همین طور - من هم برای شما خوشحالم
سارا مامان آرام
11 اردیبهشت 92 10:50
روزت مبارک دوست نازنینم
امیدوارم همیشه سلامت و خوشبخت باشی


عزیز وفا دار- روز شما هم مبارک
مامان علی خوشتیپ
11 اردیبهشت 92 11:01
در کنار نام پاک فاطمه
جانماز عشق را وامیکنم
دست حاجت را به عشق فاطمه
رو به سوی نور بالا میکنم
با قسم بر آبروی حضرتش
آرزویت را تمنا میکنم
روزت مبارک عزیزم



روز شما هم مبارک مادر عزیز
شهره مامان مینو
11 اردیبهشت 92 13:37
چقدر قشنگ بود... روزت مبارک و همیشه خوش باشید دوستم...

خصوصی هم داری...


مرسی عزیزم
مامان كسري
11 اردیبهشت 92 13:51
روزت مبارك ماماني


مرسی عزیزم
فرزانه مامان مرصاد
11 اردیبهشت 92 14:49
تمامی شیرینی ها ارزانی وجودت
مریم جون مبارکت باشه مادری ات


ممنونم عزیزم - همچنین برای شما
مريم مامان آريا
11 اردیبهشت 92 16:45
سلام عزيزم روزتون مبارک


سلام روز مادری شما هم مبارک
خانم معلم بندری
11 اردیبهشت 92 17:18
سلام
از آشنایی با شما خیلی خوشحالم
آیا واقعا همشهری هستیم ؟
آخه من شما رو تا حالا ندیدم


من بیشتر خوشحالم
فاطمه
12 اردیبهشت 92 2:57
سلام آبجی جونم.روزت مبارک
عجب عکس خوشملی از این پسرک ما گذاشتیا
ببوسش


چه عجب یکی به این عکس بچه ما اشاره کرد- انگار فقط تو عکسش رو دیدی- ممنونم
گلبرگ
12 اردیبهشت 92 12:05
مریم جون، روز مادر رو با تاخیر بهت تبریک میگم مامان نمونه
عکس پسری هم فوق العاده هنری و زیباست
الهی همیشه زیر سایه ی مادر و پدر باشه...
زیاد پست نوشتی، تهران نبودم، دیشب اومدم، سر فرصت میام همه رو می خونم


روز مادر بر شما هم مبارک
به سلامتی رفته بودی سمنان ؟
خوش اومدی
گلبرگ
12 اردیبهشت 92 12:15
بله سمنان بودیم، ده روز
از 1 اردی بهشت تا دیروز


به سلامتی
محبوبه
12 اردیبهشت 92 16:08
چه زیبا نوشته بودی مریمم.
دوباره و هر روزه روزت مبارک


مرسی عزیزم
فهیمه مامان سینا
13 اردیبهشت 92 16:27
روزت مبارک مریم جون


ممنوننننننننننم
رعنا
13 اردیبهشت 92 17:58
روزت مبارک مادر مهربان


روز شما هم مبارک
مامان پریسا
13 اردیبهشت 92 20:03
عزیزم با تاخیر فراوان روز مادر را به شما تبریک میگم.



زیباترین واژه بر لبان آدمی واژه "مادر" است

زیباترین خطاب "مادر جان" است

"مادر" واژه ایست سرشار از امید و عشق

واژه ای شیرین و مهربان که از ژرفای جان بر می آید

روزت مبارک مادر


روز شما هم مبارک
وفا مامان پارسا
14 اردیبهشت 92 10:33
وای چقدر قشنگ بود ... روزت مبارک مامان بی نظیر ..مسلما وجود بچه ها و سلامتی و خوشی شون بهترین هدیه برای پدر مادر هاست


وای ممنونم عزیززززززم
وفا مامان پارسا
14 اردیبهشت 92 12:15
منم دلم تنگ شده مریم .. جریان این مدتو اگر وقت کنم می نویسم توی وبلاگ پارسا چون همش مربوط به پارسا س ..
راستی توی وبلاگم قسمت سوم سفرهای نوروزی هم اضافه شده باید بری پستای پایین تا ببینیش

باشه الان می رم
مگه پارسا چی شده ؟
وفا مامان پارسا
14 اردیبهشت 92 12:46
اره مریم جون خیلی به میزبان بستگی داره میزبان های ما خیلی خوب بودن ولی هیچ کدوم مثل اون میزبان شما نبودن و مخصوصا باباها یاکاری به پارسا نداشتن یا انتظار داشتن مثل بچه های خودشون باشه و اجتماعی باشه بدوئه بازی کنه مامان ها هم که مشغول پذیرایی بودن و یا باهم حرف می زدیم
مادر(رادین و راستین)
15 اردیبهشت 92 2:44
دیر اومدم ولی دلم نمی یاد نگم
روزت مبارک .......

شاد باشی

هفته ی پیش تلفنمون قطع بود ...


دلم برات تنگ شده بود، روز شما هم مبارک
مادر(رادین و راستین)
15 اردیبهشت 92 2:48
سادم رفت بگم
این پسرکت رو ببوس و بگاز


چشم حتماً
مادر(رادین و راستین)
15 اردیبهشت 92 14:30
مریمم جون
هزار آفرین ... همون کارهایی رو که گفتی کردم ...
چون اگر دندونم معاینه نمی شه ناراحتی رادین هم به مشکلات اضافه می شد ......

این مساله ی غذا هم پیچیده اس چون به خاطر رادین نمی شه زیاد از بیرون غذا بگیریم.

ممنون از نظرت


وای الان اینقده خوشحالم که درست جواب دادم - الان نمره ام چند شد خانوم معلم ؟
نغمه(مامان کسری و نیکا )
15 اردیبهشت 92 14:45
روزت مبارک عزیزم اینشالاه همیشه در کنار عزیزت شاد باشی چه زیبا نوشتی


ممنونم عزیزم بر شما هم مبارک باشه عزیزم
مادر(رادین و راستین)
15 اردیبهشت 92 16:04
مریم جون .....
شما هم خودت بیستی هم نمره ات........

شام هم دال عدس پختم ....
جات خالی بود.


به به - نوووش جان
نرگس مامان طاها و تارا
16 اردیبهشت 92 9:32
واي خدايا خواهش مي كنم اجازه بده اين نظر ارسال كنم...
مريم نمي دوني روزي هزار با ميام اما اين كد لعنتي اينجا باز نميشه.مي گم اين عكس آريا خيلي هنريه...خيلي قشنگ.يعني تمام حس مادري كه نوشتي انگار توش هست.
راستي چند روز پيشتم مبارك.


وای من رو شرمنده کردی برای اینهمه تلاش- برای کامنت
می بوسمت
مرسی - آره خیلی اتفاقی این عکس رو گرفتم و بعد متوجه شدم چه عکس جالبی شده
چند روز پیش شما هم مبارک
مسافر
16 اردیبهشت 92 9:49
خیلی دلنشین بود
خیلی
امانت بزرگ خداوند در خانه کوچک من
امیدوارم امانتدار خوبی باشیم همه مون
در پناه خدا


چقدر خوشحال می شم وقتی تو رو اینجا می بینم
دوستت دارم
مهرنوش مامان مهزیار
16 اردیبهشت 92 10:27
عزیزم روز مادر بر شما مبارک


و همچنین مادر عزیز- روز شما هم مبارک با تاخیر
نیلوفری
16 اردیبهشت 92 13:19
سلام مریمممممممممممم جون

به نظر من تو بهترین و مهربونترین مادر روی زمینی

همیشه وقتی میام وبلاگت و می خونم چه کارا می کنی برای آریا این حس بهم دست میده که کاش منم یه روز بتونم مادر بشم و مثل شما برای فرزندم وقت بذارم و از جون و دل باهاش باشم

دوستت دارمممممممممممممم

خودتو و آریای قشنگمو می بوسم


منم تو رو خیلی دوست دارم
خدایا به زودی اون روزی که نیلو داره مادری می کنه رو برسون
مامان روشا
17 اردیبهشت 92 9:45
مریم جونم مثل همیشه اینقدر از حس مادرانه ات قشنگ می نویسی که فکر می کنم اگع بچه نداشتم و وبلاگتو می خوندم همین الان باردار می شدم هاااااااااااااااا

لذت بردم واقعا مخصوصا از اون جایی که می گی زمان می ایسته قبول دارم

خدا همه بچه ها رو برای پدرو مادرهاشون و بالعکس حفظ کنه


ممنونم قابلی نداشت، شما لطفتون به ما زیاده عزیزم
کجا بودی نبودی ؟
وفا مامان پارسا
18 اردیبهشت 92 10:14
مریم جووووووووووووووووونم کجایی عزیزم ببین با کلی گل اومدم منت کشی !!!!!!!!!!!!!!!! اینم بوس بوس
فهیمه مامان سینا
18 اردیبهشت 92 12:18
مريم مامان آريا
18 اردیبهشت 92 18:51
سلام مريم جون بيا بگو من چطوري انرژي اين پسر رو تخليه کنم واقعا موندم چيکار کنم
خانم معلم بندری
21 اردیبهشت 92 8:12
ممنونم از شما خانم گل امیدوارم که بتونیم یه فضای خوب برای بچه ها بوجود بیاریم
نرجس خاتون، مامان طهورا خانوم
21 اردیبهشت 92 13:15
چقدر ادبی ناک بود این پست...
لذت بردیم...
اصلا هم به روی خودمان نیاوردیم که خبری از دوتا کامنت ما نیست.
بلی.


سلام - ممنونم عزیزم
نرجس کامنت های من بدون تائید ثبت میشن - خوب همون موقع خودت می بینی که اومده برام یانه !
ولی من ندیدم به خدا این چند وقته
وفا مامان پارسا
21 اردیبهشت 92 13:20
مریم بیا پست جدید بنویس دیگه .. حوصله ام سر رفت هی اومدم اینجا چیزی عوض نشده .. الهی من قربونت برم درد و بلای تو و اریا بخوره تو سرم ..بیا بنویس
hr]

چشم دارم سعی میکنم بنویسم
مامان سارا...(دردونه جون)
21 اردیبهشت 92 19:28
مادر بودن گوارای وجود نازنینت دوستم


ممنونم عزیزم- همچنین برای شما