آریاآریا، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 4 روز سن داره

من و پسرم آریا

دنیا به خسران عقبی نیرزد

1391/12/13 8:17
نویسنده : مریم
878 بازدید
اشتراک گذاری

این زندگانی فانی، جوانی، خوشی های امروز و اینجا

به افسوس بسیار فردا نیرزد

 


چند وقت پیش که نمایشگاه کتاب باز شده بود ، قسمتی شد عصری که آریا خوابید بسپاریمش به مامان بزرگ و دو تایی ( آره بعد از مدتها دو تایی ) بریم نمایشگاه کتاب
توی راه، توی ماشین ، علی گفت : یه چیزی برات دارم ، می دونم ممکنه ناراحتت کنه ، اما میرزه ، و بعد دستش رو برد سمت ضبط صوت ماشین و روشنش کرد
گوش گرفتم
.
.
.
اشک هام توی گلوم و چشمام التماس می کردن  بذار بریزیم بیرون و هی فشار می آوردن و نمی ذاشتن نفس بکشم
.
.
.
آهنگ تموم شد، علی برگشت یه نگاهی بهم انداخت و من انگاری که منتظر اجازه برای گریه کردن بودم...
.
.
.
اشکام ریخت

بعدشم بهم گفت خوب اون صورت خوشکلت رو پاک کن رسیدیم ، دماغشو ببین
شمام بشنوید

 برین به سایتی که گذاشتم و کمی پائین اون کره زمین زیر فایل صوتی رو بزنید

 

 

http://qom.irib.ir/web/islamic/18095-%D8%A8%D9%87-%D8%B7%D9%87-%D8%A8%D9%87-%DB%8C%D8%A7%D8%B3%DB%8C%D9%86


پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (20)

گلبرگ
12 اسفند 91 12:22
مرسی مریم جون، لذت بردم
با این اوصاف، حالتو می خرم

گوش گرفتی ؟ حس خوب بهت داد یا نه ؟
گلبرگ
12 اسفند 91 14:23
آره مریم جون، گوش کردم، قشنگ بود عزیزم. یه زن و شوهر بااحساسی@}


آره والله یه شوهر گیرم اومده لنگه خودم ، حساااااااس همینه که بچه مون می شه آریایی که اشکش لب مشکشه از بس حساسه اونم
چه خانواده ای بشیم ما !!!
سراغ ما اگر می آیید آهسته بیائید مبادا بشکند چینی نازک دلمان ، ها ها ها ها چه خنده دار
مامان بردیا
12 اسفند 91 22:30
عزیزم قربون احساساتی شدنت برم خوب شد خودت رو خالی کردی به علت داغون شدن اسپیکر توسط شازده پسر از شنیدنش الان محرومم رسیدی به ما هم یه سری بزن


مرسی که سر زدی عزیزم
چشم الان میام
مامان پریناز
13 اسفند 91 10:31
مریم اگه غمگینه نمیخوام گوش کنم....دلم دوپس دوپس میخواد!!


نه زهرا اتفاقا برای تو که می خوای بری مکه خیلی خوبه ، گوش بگیر، بعدش برو تا دلت می خواد دوپس دوپس گوش بگیر ، ما دوپس دوپسمون رو صبح تو راه مستفیذ شدیم ههههههه

مامان پریناز
13 اسفند 91 11:23
مریم دیووونممممممممم کردی خیلیییییییییییی قشنگ بود اشکام بند نمیادددددددددددددد


من مدتهاست دارم این آهنگ رو و برام اندازه بار اول هنوز تازه است . سیر نمی شم ازش
مامان پریسا
13 اسفند 91 11:43
سلام گلم. اومدم برم ببینم چی هستش


امیدوارم لذت ببری
مامان پریسا
13 اسفند 91 11:51
زیباییه خاصی داشت.

میدونی؟ یه جورایی ادم رو به یاد اعمال خودش میندازه. اشک ادم در میاد جرا؟ چون حس میکنیم هنوز اقا رو انجور که باید نشناختیم و حسابی هم از خودمون غافل شدیم.




همین طوره عزیزم
نرجس خاتون، مامان طهورا خانوم
14 اسفند 91 7:43
اسپیکرمون خرابه! چی بوده شعرش حالا؟
محبوبه
14 اسفند 91 19:17
حتما می رم و گوش می دم بهش.
وفا مامان پارسا
15 اسفند 91 23:52
مریم الان برم اینو گوش کنم گریه ام می گیره ؟ نمی خوام اصلا طاقت ندارم
اینقدر حال روحیم بده که هی می رم از یوتیوب اهنگای پاپ و راک نگاه می کنم شاید کمی فارغ الفکر بشم
گاهی دلم می خواد مثل همسایه های اجق وجقمون صدای ایپس ایپس ضبطمون 8 تا خونه اونور تر بره گم بشم توی صدای های هیجان انگیز
نمی دونم چمه .. کلا شادی یادم رفته ..
الان که شبه و کامپیوتر مام توی هاله و الان اینجا پدر شوهر و مادر شوهرم خوابیدن یه صبحی که تنهام و پارسا خوابه حتما می رم گوش می دم


نه وفا نمی خواد بری گوش بگیری ، از حالت حالم دگرگون شد گریههههههه
مامان آرمان
16 اسفند 91 8:06
مریم جان انگار دیر اومدم فایل صوتی را برداشتی؟ من نتونستم گوش بدم....


عزیزم همین آدرسی که گذاشتم رو برو فایل صوتی رو دانلود کن
مامان آرمان
16 اسفند 91 9:22
مریم جان ممنونم از ادرس سایت اپلود که گذاشتی هفته بعد سعی میکنم از آرمان عکسی و دست نوشته ای و...بزارم...
فایل هم گوش دادم مرسی

بعله ما عیدها اصولا میایم خوزستان .... دوست داره تا خلیج فارس بیام ....ببینم امسال فرصت میکنم تا شهر شما هم بیام یا نه...

ایشاء اله تا بوشهر بیاین و من شما خانواده فرهیخته رو زیارت کنم
وفا مامان پارسا
16 اسفند 91 10:20
نه مریم جون مشکلم تنهایی و تو خونه بودن نیست .. من تو خونه بودن رو دوست دارم و کار کردن و سر و کله زدن با ادم ها که اکثرا هم حرف منو نمی فهمن برام سخته و اعصابمو بیشتر خورد می کنه کلا انزوا رو بیشتر می پسندم
مشکلم اینه که مدت طولانی ایه که با معنویات فاصله گرفتم دعا و مفاتیح و قرانم شده سالی یکی دوبار .. دور شدم از اصل از ریشه .. هراس پیوسته ای که توی دلم هست از همین دور شدنه .. از کنار رفتن دعا هاست .. از کنار گذاشتن روزی یک صفحه قرانه ..خودم اینا رو می دونم که چرا دیگه دلم شاد نیست

عزیزم بیا ور دل خودم
فکر کردی من از این دغدغه ها ندارم
اما دلم رو خوش کردم به اینکه خدا خودش شاهده - خدا خودش ارحم الراحمینه
خدا خودش می بینه که من روزم رو چطوری شب می کنم
می بینه که مشغول خوش گذرونی نیستم
می دونه که طرف مقابل من یک بچه است و نه یه آدم بزرگ
می بینه که من با چه فضاحتی نماز می خونم
وقتی تا ساعت 10 شب تنهام نمی تونم که نمازام رو نگه دارم که
هزار بار چادرم می افته تو نماز و هی کج و کوله میشم تا برم سجده یا رکوع و یا اصلا مهری نیست که روش سجده کنم
اما با همه اینها برای دل خودم می خونمش و اینکه بگم خدایا می بینی همین از دستم بر میاد شرمنده تم فکر نکنی فراموشت کردم و حالا که خرم از پل گذشته نمی خوامت ، نه !
و می دونم هم که اون به این چار رکعت نماز من بی نیازه
و می دونه از قلب من که صبح تا شب یک لحظه فراموشش نمی کنم که هر لحظه اون رو حاضر و ناظر بر خودم می بینم
دلم رو به اینها خوش کردم
و البته باز هم چیزی از دل تنگی من برای دو خط قران با صوت خوندن و یه دعا خوندن کم نمی کنه ، اما خوب هر دوره ای از آدمی به یه شکلی می گذره و این کاری که ما می کنیم هم ثواب خودش رو داره می دونم خودت خووب می دونی
خدمت به خانواده و تلاش برای خانواده ثواب زیادی داره و خدا همه اینها رو درک میکنه
از این نظر که اون ما رو بابت این مسئله بازخواست نمی کنه مطمئنم می مونه بحث دل تنگی های خودمون برای اون حس و حال که خودم خرابشم اما چه میشه کرد یه چند سالی فدائی این بچه ها هستیم وقتی یکی مثل تو و من کسی رو نداریم چه میشه کرد وقتی برای خودمون نمی مونه
همین رو هم خدا روشکر
من با همواره به یادش بودن - چار تا صلوات زیر لبی و ... خودم رو از این نظر سعی میکنم سرحال نگه دارم
البته اگر پارسا نمی ذاره کتاب دستت بگیری می تونی از روی اینترنت روزی یه صفحه قران بخونی مثل همون وقتهایی که می ذاریم برای نت گردی
اینکه تو اون پسته نوشتم خدایا خیلی دلم برات تنگ شده ، منظور همین حس و حال توست
نیلوفری
16 اسفند 91 14:55
سلام مریم جونممممممممممممم

عزیزدلم امشب میرم دانلود میکنم و گوش میدم

خیلی مهربونی عزیزمممممممممممم


نه مهربونتر از تو
فرزانه مامی مرصاد
16 اسفند 91 19:07
کجاااای پس


من کجام ؟ یا آهنگه کجاست؟ من که اینجام آهنگه هم که اونجاست
مژگان
19 اسفند 91 17:47
سلام مرسی که به وبم سر میزنی .....

وای این شعر و دانلود کردم و گوش کردم.......خیلی وقت بود از این حال و حس دور شده بودم


جدی ؟ خواشحالم
مادر(رادین و راستین)
20 اسفند 91 2:57
سلام
مریم جون با احساس .... متدین ... و نمونه

خدا پشت پناه خودت و خانواده ات




نه بهشاد جون ، دیگه خیلی اغراق شد
اعتراف می کنم که نه متدین هستم و نه نمونه البته با احساس هستم
مرسی عزیزم
نرگس مامان طاها و تارا
22 اسفند 91 14:00
توهم مريم؟؟؟؟


مگه من چمه ؟ ووووی
سارا
18 فروردین 92 12:49
سلام مریم خانم
اولین باره میام اینجا. خوشحالم باهات آشنا شدم.
این شعرو اولین بار محمود کریمی خوند و بعد یه خواننده ای که اسمشو نمی دونم. الان فایل شما رو هنوز دانلود نکردم ببینم کدومه.
ولی ما هم همین حس رو نسبت به این شعر داشتیم. خیلی قشنگ بود.
خوشحال شدم که دیدم یه نفر توی وبلاگش در مورد این شعر نوشته
موفق باشی


ممنونم عزیزم
این به صورت دکلمه وار گفته میشه با صدای علی فانیان
لطفا دانلود کنید و بشنوید
خوشحال می شم اگر وبلاگی دارید آدرسش رو بذارید
سارا
18 فروردین 92 13:08
بله دانلود کردم. همون بود که گوش کرده بودم. به قول شما دکلمه وار.
حس خیلی خوبی داره. ما خیلی وقت ها توی ماشین گوش می دیم. (چون اهل موسیقی نیستیم)

وبلاگ دخترم:
www.pedar.azjensekohda.com

وبلاگ مشترک من و همسر:
www.azjensekhoda.com

و سایت مادربانو:
www.madarbanoo.com
که از کامنت هایی که اونجا گذاشتید با وبلاگتون آشنا شدم.


واقعا خوشحال شدم از آشنایی با شما